http://azarkhoosh2010.ParsiBlog.com 3) قلعه (ارگ) بم. شهر قدیمی در محوطه ای محصور در شمال شرقی شهر کنونی بم، که به نوشتة وزیری کرمانی (1354 ش، ص 92) بر روی سنگی به ارتفاع حدود دویست ذرع قرار دارد و بزرگترین قلعة سالم ایران است. این قلعه از دو قسمت تشکیل شده است: قسمت شمالی که بر روی تپه ای سنگی و مرتفع قرار دارد، و قسمت جنوبی که در گودی واقع است. در دورة قاجاریه، به لحاظ عظمت قلعه، اعتمادالسلطنه (1367-1368 ش، ج 1، ص 470) آن را «قلعة خدای آفرین» ضبط کرده است. امروز همة قسمتهای این ارگ، به صورت آثار باستانی نگهداری می شود، و قسمتی از شمال آن بازسازی شده است. شهر قدیمی ظاهراً تا 1253 مسکونی بوده، و پس از آن بتدریج از سکنه خالی شده است. مدتی از ارگ آن (قسمت شمالی) به عنون پادگان استفاده می شد (وزیری کرمانی، 1354 ش، ص 94). شهر قدیمی بم ویژگیهای شهرهای ایران بویژه شهرهای خراسان دورة اسلامی را دارد، و مشتمل بوده بر قلعه یا ارگ (حاکم نشین) و خزاین و زندان. قسمت اصلی شهر (به اصطلاح جغرافیانویسان قدیم: شارستان) و گرداگرد آن (رَبَض) با برج و بارو از هم جدا می شد. امروز گاهی به اشتباه همة قسمتها را ارگ یا قلعه می گویند. هستة مرکزی شهر (جای مسکون) که در گودی قرار گرفته، به شکل مربع مستطیل با شیبی از مغرب به مشرق به طول حدود 425 متر، و عرض آن از شمال به جنوب حدود سیصد متر است (گوبه ، ص 305)، ارگ (حاکم نشین)، در شمال این مربع مستطیل و متصل به آن بر روی کوه سنگی واقع است و از فراز آن کوههای شاهسواران در جنوب دیده می شود. محوطة کوچکی در شمال غربی شهر قدیمی به مساحت حدود 175 مترمربع قرار گرفته که احتمالاً بعداً به آن الحاقاتی شده است (همانجا). دژ قدیمی، با خندقی در جنوب که پلی روی آن بوده، و با برجها و باروی (چهار حصار) کنگره دار محافظت می شده است. این دژ بارها مرمت شده است. دروازه اصلی در جنوب پس از پل قرار دارد، و آثار دروازة شمالی با برجی کنار آن به نام کَتِ کِرْم (یا کَدِ کرم)، میان دیوار دوم و سوم دیده می شود. شهر مشتمل بر میدان و بازار و تکیه و مسجد و حسینیه و زورخانه و چاه و آسیای بادی و اصطبل با آخور (پس از دیوار دوم)، و حمام و زندان بود و با چند بارو و برج حراست می شد. پس از دیوار بلند دوم و دروازة آن، محوطه ای با اتاقهای متعدد برای نگهبانی دیده می شود، که چاهی در آن حفر شده و ساختمان دو طبقة کنار آن هنوز برجاست که احتمالاً در دوره ای قدیمی بر روی بناهای قدیمتر ساخته شده است. مجموعة میرزا نعیم در مشرق بازار قرار دارد که اخیراً تعمیر شده است. محوطة حاکم نشین با برج و بارو، و دروازه و حرم حاکم در جنوب آن و خانه ای به نام «چهارفصل» پس از دیوار سوم قرار گرفته که سالمترین قسمت به جا مانده از شهر قدیمی است که پیش از انقلاب اسلامی تعمیر شده است. ویرانه های مسجد در قسمت جنوبی شهر در مشرق بازار قرار دارد که در محوطة شمالی آن محلة اعیان نشین بود، و نزدیک آن زورخانه ای با عمق 5/1 متر به شکل مربع قرار داشت. ساختمان اصطبل و طویله در محوطة زیر ارگ، و میدانی در بالای بازار با کاروانسرایی نزدیک آن قرار گرفته است. مسجدی نیز که احتمالاً بر روی خرابه های مسجد جامع (از دورة صفاریان)احداث شده است، محرابی با تاریخ 810 دارد. امروزه از مسجد جامع دورة صفاریان، براثر خاکریزی بر سطح مسجد دورة صفاریان، بر روی مسجدی قدیمیتر بنا شده بوده است. در کنار مسجد، چاهی وجود دارد که نزد اهالی مقّدس است. در سال پیروزی انقلاب اسلامی نماز عیدفطر در همین مسجد که حیاطی مربع شکل دارد خوانده شد. در سوگواریهای مذهبی، مردم از شهر جدید بم به این مسجد می روند و در محراب آن شمع روشن می کنند. به نظر گوبه، از رودی که از شمال ارگ می گذشته، نهری حفر شده بوده که وارد شهر می شده است (ص 306)، و امروزه بستر خشک آن دیده می شود. مقدسی (ص 465) نیز از نهری نام برده که از محلة بزازان می گذشته است و ظاهراً مقصود او همان نهر است. همچنین مقدسی از یکی از مساجد جامع که اصطخری (ص 166) و ابن حوقل (ص 312) نیز از آن نام برده اند، سخن گفته است که آثار آن در مغرب محوطة اصلی به جا مانده است. شمال غربی آن کاروانسرا و حسینیه ای قدیمی قرار دارد. محله قدیمی بزازان بیش از همة قسمتها ویران شده است. در شمال این محله، دروازه ای با باروی کنگره دار، قسمت اصلی شهر را از ارگ جدا می کند که پس از آن قسمت دوم شهر قرار گرفته و با خیابان شرقی – غربی از قسمت اول جدا شده است. عمده ترین ساختمان آن، میدانی است که در کناره های آن آخورهای اسب، و در قسمت جنوب شرقی آن چاهی قرار گرفته است. آثار آسیای بادی در قسمت شمال غربی آن دیده می شود. بالای آخورها در طبقة دوم جای سربازان بوده است. گویا در همین جا بوده است که لطفعلی خان زند، پس از درگیری با حاکم بم دستگیر می شود. در قسمت غربی این محوطه، پس از جایگاه سربازان و میدان و آخور، کاروانسرای قدیمی واقع شده است. در قورخانه، خانة نظامیان دو طبقه است. زندان در محوطة اداری حاکم نشین قرار دارد که پس از گذشتن از دالانی به عمق چهارمتر به محوطة پهن تری متصل می شود. به نظر پوپ ، ویرانه های دیواری که در مشرق شهر قدیمی در محلة باغ دروازه (امروزه نزدیک گورستان) دیده می شود، بقایای مسجد حضرت رسول صلّی اللّه علیه و آله و سلّم است که عبدالله بن عامر در دورة عثمان آن را بنا کرده است (ج 3، ص 930؛ ظاهراً پوپ این مطلب را از کتاب سفرنامة ژنرال سرپرسی سایکس، ص 254، و سایکس آن را از تاریخ کرمان، وزیری کرمانی، 1364 ش، ج 1، ص 280، گرفته است). اما این مطلب چندان صحیح به نظر نمی رسد، زیرا رفتن عبدالله بن عامر به شمر بم در کتابهای معتبری مانند فتوح البلدان بلاذری و تاریخ الرسل و الملوک طبری نیامده است؛ بعلاوه مسلمانان مساجد را در داخل شهر می ساختند، نه در کنار شهر، سایکس محلةکنونی گوزاران را کنار رود کجاران (گزاران) شاهنامه می داند (سایکس، همانجا). وضع ساختمان قلعه از دورة ناصرالدین شاه (حک: 1264-1313) تاکنون تغییر چندانی نکرده است. به نوشتة ذوالفقاری کرمانی (ص 23)، در دورة ناصرالدین شاه، قطر دیوار قلعه 28 ذرع، وعرض خندق دوازده ذرع بود. دروازة اصلی در جنوب بود و از روی پلی چوبی وارد شهر می شدند. قلعه دارای 51 برج در پیرامون، و نُه برج با شکلهای مختلف و بسیار بزرگ بود. برج میان دیوار غربی، سیزده ضلع بیقاعده داشت و محیط آن 104 ذرع بود. از زیر آن آبی از بیرون وارد شهر می شد، اما در همة خانه ها برای هنگامی که در محاصره قرار می گرفتند چاه کنده بودند که عمق آنها میان پنج تا هشت ذرع بود. از دروازة اول که داخل شهر می شدند، نخست از میان بازاری رو به شمال می رفتند که طول آن 120 ذرع و عرض آن چهار ذرع بود که از هر سو راسته بازار داشت. برای ورود به ارگ می بایست از سه دروازه می گذشتند، به عبارت دیگر شهر با ساخت دیوار محافظت می شد. در شمال، در دیوار قلعه رو به بیرون دروازه ای بود که مخصوص اهل ارگ بود و به آن دروازة کَتِ کَرْ می گفتند. پس از شکست آقاخان محلاتی، سکونت در قلعه و شهر قدیمی ممنوع شد، از اینرو مردم بیرونِ قلعه را آباد کردند (ذوالفقار کرمانی، ص 20، 23-24). پیشینه. الف) پیش از اسلام. درباره بم پیش از اسلام و قلعه آن اطلاع چندانی در دست نیست. به نوشتة اعتمادالسلطنه (1367-1368 ش، همانجا) بم از بناهای بهمن بن اسفندیار است. در اواخر دورة اشکانیان، از لشکرکشی اردشیر به منطقه ای که بم در آن قرار داشت مطالب فراوانی در دست است نام آثار باستانی پیرامون قلعة بم امروزی، مانند نرماشیر و قلعة دختر، از زمان ساسانیان حتی پیش از آن در منابع دیده می شود. ظاهراً منطقة بم در دورة اشکانیان نیز آباد بوده است. طبق کارنامة اردشیر بابکان، او در لشکرکشی خود به دژ گذاران (در شاهنامه: کجاران) با هفتان بوخْت ( در شاهنامه: هفتواد)، پادشاه آن منطقه، به جنگ پرداخت (ص 55-61) فردوسی محل کجاران را در خطة دریای پارس (خلیج فارس و دریای عمان) آورده است (ص 139). از لحاظ جغرافیای آن زمان، دریای پارس پهناورتر بود وبطلیموس آن را پرسیکوس سینوس ضبط کرده است (مشکور، ص 12). طبق مطالب کارنامة اردشیر بابکان، هفتان بوخت در دژ گذاران پادشاهی می کرد، و دژ گولار و دستگرد (دستجرد= مزرعه)، جزو دژ گذاران به شمار می آمد (ص 55-61) به نوشتة فردوسی، هفتواد پس از کشتن یکی از امرای محلی، بر سر کوهی نزدیک کجاران دژی ساخت (ß فردوسی، ج 7، ص 141-142) که احتمالاً نخستین پایه های قلعة بم بود، چون در آن نزدیکی جز کوه سنگی که امروزه ارگ بم بر روی آن است، کوهی دیده نمی شود. فردوسی رویداد تاریخی لشکرکشی اردشیر را با افسانة شگفت انگیزی در هم آمیخته است؛ برای مثال از دختر هفتواد «اختر» (بخت و اقبال) سخن گفته که به پنبه ریسی می پرداخته است. او با پرورش کرمی در دوکدان و استفاده از فَره «اختر» (اقبال) کرم، توانسته بود طرازی فراوان بریسد که سبب ثروتمند شدن هفتواد شده بود. بنابر مطالب شاهنامه قلمرو هفتواد که شاه آن منطقه شمرده می شد، از دریای چین تا کرمان بود (همان، ج 7، ص 143). طبق مطالب کارنامة اردشیر بابکان، هنگام لشکرکشی اردشیر به گذاران، هفتواد بر بومِ سِند و مکران و دریای پارس نیز فرمانروایی داشت (ص 57). اردشیر بی شک از راه سیرجان – دارزین یا جیرفت – دارزین به بم لشکر کشیده است. چون لشکر دوازده هزار تنی او نمی توانسته است از مسیر بدون آب (رود) و چمنزار پیشروی کند، در شاهنامه بارها از واژة آبگیر در مسیر این لشکرکشی سخن به میان آمده که ظاهراً مقصود هلیل رود یا رود لاله زار است (فردوسی، ج 7، ص 145، 147). در کارنامة اردشیر بابکان همچنین آمده است که در جنگ دوم، پس از پیروزی اردشیر و کشته شدن هفتان بوخت، اردشیر «خواسته و زر و سیم از آن به دژ به هزار بار شتر کرد [و] به گوار (اردشیر خُرّه) گسیل کرد» (ص 87). طبری (سلسلة اول، ص 820) نیز این مطالب را تـایید کرده است. به نوشتة او، اردشیر به اَلّار (نولدکه، ص 41-69: گُلار) از رستاق (از مناطق روستایی) کوجَران (کجاران) لشکرکشید و مال و گنج فراوان به دست آورد که این ثروت بی تردید از تولید ابریشم آن منطقه بوده است. ظاهراً انگیزة لشکرکشی اردشیر به گذاران نیز به دست آوردن ثروت حاصل از ابریشم بوده است. بارون کارا دو وو، پس از بررسی دقیق مطالب شاهنامه، به این نتیجه رسیده است که خاستگاه ابریشم، باید ایران باشد، نه چین (ج 1-2، ص 290). ب) پس از اسلام. به نوشتة افضل الدین کرمانی (ص 121)، کرمان را عبدالله بن عامر کُرَیْز گشود و تربت او در بم است. برخی نیز گویند آنجا را عمربن عبدالعزیز فتح کرد، اما نخستین بار بلاذری (ص 551) نام بم را آورده است. به نوشتة او، هنگام فرار یزدگرد و سقوط شیرجان (سیرجان) ابوموسی اشعری، ربیع بن زیاد را به کرمان گسیل داشت. او نواحی پیرامون شیرجان را گشود و با اهل بم و اندغار [از شهرهای قدیمی کرمان] صلح کرد، اما بعداً این بلاد کفر ورزیدند و پیمان شکستند. در دورة بعدی، بویژه پس از استحکام حکومت مرکزی در بغداد و رونق گرفتن اقتصاد منطقه، اطلاعات ما از بم بیشتر است. از قرن سوم و چهارم از بم و از جاده هایی که بم را با مناطق و شهرهای دیگر پیوند می داده مطالبی آمده است. ابن خردابه (ص 49، 54) و قدامه بن جعفر (ص 196) از جادة بم – جیرفت تا نرماشیر سخن گفته اند. قلعة بم در آن دوره مشهور بوده است، به طوری که یعقوب لیث در شوال 259 رهسپار نیشابور شد و محمدبن طاهر را دستگیر کرد و خود و خاندانش را در قید و بند به قلعة کرمان فرستاد (یعقوبی، ص 85) یعقوبی (ص 62) در قلاع کرمان از قلعة بم سخن گفته می افزاید: «قلعة کرمان که به آن قلعة بم می گویند...» ظاهراً این سخن به لحاظ اهمیت قلعة بم در آن دوره در ولایت کرمان بوده است. ابن فقیه (ص 206، 208) بم و جیرفت و هُرموز را از شهرهای کرمان آورده و فاصلة جیرفت – بم را بیست فرسنگ نوشته است. ابن رسته (ص 106) نخستین بار بم را از کوره های استان کرمان ضبط کرده است. از قرن چهارم به بعد، به لحاظ پیدایش مرکزیت درسرزمینهای خلافت و توسعه یافتگی اقتصادی – اجتماعی جهان اسلامیِ آن روز، اقتصاد بم نیز رونق گرفت، زیرا آب فراوان داشت و در مسیر جاده ای بود که از کویر می گذشت. بم از یک سو مناطق جنوب شرقی ایران را به خراسان (و ماوراء النهر) و چین و ماچین، و از سوی دیگر ایالات سیستان، سند و کابل و حتی هندوستان را به بغداد (مرکز خلافت) پیوند می داد و از این طریق با آن مناطق مراودة اقتصادی داشت؛ از اینرو به یکی از کانونهای برخورد فرهنگی و اجتماعی قومهای مختلف تبدیل شد، و نیز محل داد و ستد کالاهای ممالک مختلف گردید. در این دوره، کرمان از لحاظ جغرافیایی به دو بخش شرقی و غربی تقسیم و، دوشق خوانده می شد: شق شرقی مشتمل بر بم و نرماشیر و جیرفت بود (محمدبن ابراهیم، ص 32، حاشیه). بم در این دوره به لحاظ رشد شهرنشینی در بلاد اسلامی، از طریق هرموز و دریای فارس با عراق و شام و مصر روابط اقتصادی یافت؛ و ناحیة بم با دهکده های حاصلخیز و آب و هوای خوش که بهتر از جیرفت بود، شهرت پیدا کرد. اصطخری (ص 164) و ابن حوقل (ص 312-315) از دیوار مستحکم بم و جاده های آن تا سیرجان و هرموز، و از طرازی [=کارگاهی] که در آنجا سلطان داشت مطالبی آورده اند و محصولات آن را ستوده اند؛ از جمله جامه های بلند که به عراق و مصر و خراسان صادر می شد، طیلسانها، و جامه هایی عالی که هریک حدود سی دینار ارزش داشت و در عراق و خراسان و مصر به فروش می رفت (نیزß مقدسی، همانجا). در 372، به نوشتة مؤلف حدود العالم (ص 128)، «بم شهری است با هوایی تن درست و اندر شهرستان وی حصاری است محکم و از جیرفت مهتر است، و اندر وی سه مزگت [=مسجد] جامع است، یکی خوارج را و یکی مسلمانان را، و یکی اندر حصار، و از وی کرباس عامه و دستار بمی و خرما خیزد.» ظاهراً پس از قرنها دوباره بم به تولید ابریشم دست یافت و توانست فرآورده های ابریشمی خود را به بلاد دیگر صادر کند و به احتمال قوی مبدا «جادة ابریشم» بم بوده است. قلعة بم از قرنهای نخستین اسلام تا دورة قاجاریه 1255-1256، اغلب پناهگاه شورشگران بوده است، به طوری که در 297 سُبکَری، حاکم فارس، پس از شکست خوردن از سردار خلیفه در شیراز، به بم پناهنده شد (ابن اثیر، ج 6، ص 136) در 324. معزالدوله دیلمی در یورش به کرمان، بم را تصرف کرد (همان، ج 6، ص 255) در 364، یُوزتُمُر پس از شکست از مطهربن عبدالله، سردار عضدالدوله، وارد بم شد و حصاری گردید (همان، ج 7، ص 62). در 391، بهاء الدوله دیلمی به سرداری استاد هرمز به بم حمله کرد. در این هنگام طاهربن خلف از صفاریان در قلعة بم به سر می برد (همان، ج 7، ص 210) در492، تیرانشاه، پسر تورانشاه فرزند قاوُرْت، پس از شورش مردم کرمان بر ضد او به شهر بم فرار کرد، اما اهالی بم از ورود او به شهر جلوگیری کردند و با وی جنگیدند (همان، ج 8، ص 203) در 584، افضل الدین کرمانی در عِقدالعُلی برای نخستین بار بم را ولایت ضبط کرده است. به نوشتة او، بم ولایتی معمور از بلاد کرمان بود و از آنجا ابریشم صادر می شد (ص 128) در دورة سلاجقه، به دستور محمدبن ارسلان شاه (536-551) مساجد و رباط و مدرسه در بم و جیرفت ساخته شد (محمدبن ابراهیم، ص 42) ادریسی، جغرافیادان بزرگ جهان اسلام در بلاد مغرب (493-560) از کارگاههای پارچه های پنبه ای و طیلسانهای فاخر بم که بازرگانان به بلاد مصر و شام و عراق می آورده اند، مطالبی گفته که نشان دهندة رونق صنایع دستی دربم و پیوندهای اقتصادی بم با دیگر بلاد اسلامی است (ج 1، ص 435) در قرن ششم، بم از لحاظ مرکزیت سیاسی وضع خاصی پیدا کرد، به طوری که در حکومت ملک ارسلان بهرامشاه بن طغرل (متوفی 567 یا 570)، برای نخستین بار «دارالملک» خوانده شد (محمد بن ابراهیم، ص 56، 69، 71) در اواخر قرن هشتم، در تسلط غزان بر کرمان، فرزند کهین ملک دینار عجمشاه (حک: 592-600) در بم حکومت می کرد (همان، ص 192) در اوایل قرن هفتم، یاقوت حموی بم را «مدینه جلیل» و از شهرهای بزرگ کرمان نوشته و آب آن را از قنات دانسته است (ج 1، ص 737) که نشاندهندة آبادیها و کشتزارهای پیرامون قلعة بم (شهر بم در آن روزگار) است، چون آب قنات به قلعه که در ارتفاع قرار داشت سوار نمی شد و احداث قناتها برای کشت در نواحی اراضی جنوب قلعة کنونی بم بود. این اراضی امروزه مشتمل بر شهر بم و حومة آن است. ظاهراً از اوایل قرن هفتم، گروههایی از مردم در خارج از قلعه نیز ساکن بوده اند. از قرار معلوم بر اثر حملة مغول و جنگهای فراوان پس از آن، در بم دشواریهای اقتصادی – اجتماعی پدید آمده بود، به طوری که رشیدالدین فضل الله (645-718) به پسرش که حاکم کرمان بود، دستور داد مدت سه سال مردم کورة ولایت بم را از پرداخت مالیات معاف کند تا کشتزارهای ایشان شود (رشیدالدین فضلالله، ص 10-12). در 696 غازانخان، محمدشاه پسر حجاج سلطان را به کرمان فرستاد، چون در این هنگام نصرت مَلِک شورش کرده و در قلعه بم متحصن شده بود (وصاف حضره، ص 181). بر طبق مطالب تاریخ آلمظفر، امیر مبارزالدین (700-765) از شاهان آلمظفر، پس از چهار سال محاصره قلعه بم، آن را گشود (کتبی، ص 44-45) و سرانجام در قلعه بم درگذشت. بم در دوره آلمظفر رو به ویرانی نهاد (همان، ص 144). حمدالله مستوفی قلعه بم را همان قلعه هفتواد دانسته است. به نوشته او «کرم هفتواد در بم بترکید» (ص 140). در 742، هنگام یورش امیر مبارزالدین به قلعه بم، اخی شجاعالدین خراسانی که مدتی کوتوال قلعه بم بود، ارگ بم را تعمیر کرد و آماده دفاع شد (وزیر کرمانی، 1364 ش، ج 1، ص 483). در این هنگام، بم دارای خندق و حصاری بود (معینالدین یزدی، ج 1، ص 130) که کما بیش مطابق با خندق و حصار امروزی قلعه بم است. پس از حمدالله مستوفی، دیگران هم بم را همان قلعه هفتواد دانستهاند، از جمله معینالدین یزدی در 767 مینویسد: «در خطه بم قلعهای است که از بلندی ایوان به عمارت سلیمان اشتهارد یافته است و در تواریخ عجم ذکر آن به دژ هفتواد مانده است» (ج 1، ص 123). در 811، میرزا ابابکر، از سرداران تیموری، در خطه بم، شهر و بلوکات پیرامون آن را مدتی تصرف کرد (خواندمیر، ج 3، ص 571). در اوایل قرن نهم، مردم در بیرون از قلعه بم هم ساکن بودهاند، زیرا طبق مطالب رساله مقامات عرفای بم (اوبن، ص 178) «چون ابابکر به بم آمد، لشکر از هر طرف بر او گرد آمدند و او را ترغیب کردند به عمارت قلعه بم چنانکه حکم کردند که خلق بروند و بنیاد عمارت کنند و خانهها به اندرون قلعه برند.» در 857، طبق مطالب مقامای عرفای بم (همان، ص 124) هنگامی که سلطان سنجر ]=بابر میرزا[ کرمان را گشود، در بم قحطی پیش آمد «چنانکه در بم بر دو دولتخانه سید ]طاهرالدین محمد، از عرفای بزرگ بم[ بسیار خلق جمع میشدند و نان میگفتند و جان میدادند.» در 860، سیدطاهرالدین محمد، در این شهر به قتل رسید (همان، ص 129-131). به نوشته میرمحمد سعید مشیزی (بردسیری) در 1047، بم با جیرفت و نرماشیر و خبیص جزر ولایت اربعه به شمار میآمد (ص 95، 217، حاشیه). در 1105 که شاه سلطان حسین جانشین پدرش شد، محمود افغان نیز به ایران حمله کرد. محمود افغان در حمله به نرماشیر، به کوتوال قلعه بم نامه نوشت، اما حاکم با او همراهی نکرد (باستانی پاریزی، ص 380). پس از محمود، اشرف غلزائی بر سر کار آمد. در این دوره اوغانان ]=افغانها[ توانستند بم را مانند گواشیر و نرماشیر و خبیص و گَوک (گلباف کنونی) و رفسنجان تصرف کنند (وزیری کرمانی، 1364 ش، ج 2، ص 651). در 1209، لطفعلی خان زند از دست لشکریان آقامحمد به قلعه بم گریخت (سپهر، ج 1، ص 69). او مسافت شهر کرمان تا قلعه بم را که 34 فرسنگ بود، در یک شبانهروزی طی کرد (موسوی اصفهانی، ص 389). پس از آن، آقا محمدخان قاجار (حک: 1200-1211) ششصد اسیر را در کرمان زد، و سرهای آنان را با سیصد اسیر به بم فرستاد، حاکم بم نیز آن سیصد اسیر را به قتل رسانید و با سرهای این نهصد تن منارهای در شهر برپا کرد که هفده سال پس از آن (1226) سیاح انگلیسی، پاتینجر، آن را به چشم خود دید (ص255، پانویس 2). به نوشته او بازار بم بزرگ و پر از انواع کالاها بود (ص 230). به نوشته شیروانی در 1248، بم هزار خانه داشت و دارای میوههای گرمسیری و سردسیری بود (ص 148). به نوشته اعتمادالسلطنه، در 1255 «آقاخان محلاتی، ابنشاه خلیلالله رئیس طایفه اسماعیلیه که سابقاً به بم متحصّن شده بود، اطمینانی یافته به دارالخلافه آمد» (1363-1367 ش، ج 3، ص 1649). به نوشته وزیری کرمانی (1354 ش، ص 94) آقاخان محلاتی در 1253 پس از شورش، قلعه بم را مامن خود ساخته بود. در 1271، ارگ بم تعمیر شد (اعتمادالسلطنه، 1363 ش، ج 1، ص 95). در 1293، به نوشته وزیری کرمانی (1354 ش، همانجا)، در بالای ارگ بم آسیای بادی بود که با باد شمال به حرکت در میآمد. در دوره ناصرالدین شاه، در 1268، دو رشته قنات در بم و نرماشیر احداث شد (اعتمادالسلطنه، 1363 ش، ج1، ص 92). در این دوره منسوجات بم معروف بود (اعتمادالسلطنه، 1367-1368ش، ج1،ص 470). در 1297 فیروزمیرزا فرمانفرما در سفرنامه کرمان و بلوچستان مینویسد: «شهر (بم) که در زیر ارگ واقع شده بکلی خراب میباشد که خانوار هم ساکن نیست» (ص 7). منابع: ابناثیر، الکامل فیالتاریخ، بیروت 1405/1985؛ ابنحوقل، کتاب صورهالارض، چاپ دخویه، لیدن 1967؛ ابنخرداذبه، کتاب المسالک و الممالک، چاپ دخویه، لیدن 1967؛ ابنرسته، کتاب الاعلاق النفیسه، چاپ دخویه، لیدن 1967؛ ابنفقیه، مختصر کتاب البلدان، چاپ دخویه، لیدن 1967؛ محمدبن محمد ادریسی، کتاب نزهه المشتاق فی اختراق الآفاق، قاهره ]بیتا[؛ ابراهیمبن محمد اصطخری، کتاب مسالک الممالک، چاپ دخویه، لیدن 1967؛ محمدحسنبن علی اعتمادالسلطنه، تاریخ منظم ناصری، چاپ محمد اسماعیل رضوانی، تهران 1363-1367 ش؛ همو، المآثر و الآثار، در چهل سال تاریخ ایران، چاپ ایرج افشار، ج 1، تهران 1363 ش؛ همو، مرآه البلدان، چاپ عبدالحسین نوائی و میرهاشم محدث، تهران 1367- 1368 ش؛ احمد بن حامد افضلالدین کرمانی، عقدالعلی للموقف الاعلی، چاپ علیمحمد عامری نائینی، تهران 1356 ش؛ ژان اوین، «مقدمه بر دو رساله صوفیانه، مقامان طاهرالدین محمد و شمسالدین ابراهیم»، فرهنگ ایران زمین، ج 2 (1333 ش)؛ ایران. وزارت کشور، قانون تقسیمات کشور و وظایف فرمانداران و بخشداران، مصوب 16 آبانماه 1316، تهران ] بیتا[؛ محمد ابراهیم باستانی پاریزی، سیاست و اقتصاد عصر صفوی، تهران 1357 ش؛ احمدبن یحیی بلاذری، فتوح البلدان، چاپ عبداله انیس طبّاع و عمر انیس طبّاع، پیروت 1407/1987؛ هنری پاتینجر، مسافرت سند و بلوچستان، اوضاع جغرافیائی و تاریخی، ترجمه شاهپور گودرزی، تهران 1348 ش؛ حدود العالم من المشرق الی المغرب، چاپ منوچهر ستوده، تهران 1340 ش؛ حمداللهبن ابیبکر حمدالله مستوفی، کتاب نزهه القلوب، چاپ گیلسترنج، لیدن 1915، چاپ افست تهران 1362 ش؛ غیاثالدینبن همامالدین خواندمیر، تاریخ حبیبالسیر، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران 1353 ش؛ ذوالفقار کرمانی، جغرافیای نیمروز، تهران 1374 ش؛ حسینعلی رزمآرا، فرهنگ جغرافیایی ایران (آبادیها)، ج 8: استان هشتم (کرمان و مکران)، تهران 1355 ش؛ رشیدالدین فضلالله، کتاب مکاتبات رشیدی، چاپ محمد شفیع، لاهور 1364/1945؛ پرسی مولزورث سایکس، سفرنامه ژنرال سرپرسی سایکس، ترجمه حسین سعادت نوری، تهران 1336 ش؛ محمدتقی سپهر، ناسخالتواریخ: سلاطین قاجاریه، چاپ محمدباقر بهبودی، تهران 1344-1345 ش؛ زینالعابدین بناسکندر شیروانی، بستان السیاحه، یا، سیاحتنامه، تهران 1315، محمد بن جریر طبری،تاریخ الرسل و الملوک، چاپ دخویه، لیدن 1879-1896، چاپ افست تهران 1965؛ ابوالقاسم فردوسی، شاهنامه فردوسی، متن انتقادی، مسکو 1963-1971؛ فیروز میرزابن عباسمیرزا فرمانفرما، سفرنامه کرمان و بلوچستان، چاپ منصوره اتحادیه (نظام مافی)، تهران 1360 ش؛ قدامه بن جعفر، کتاب الخراج، چاپ دخویه، لیدن 1967؛ کارادووو، متفکران اسلام، ترجمه احمد آرام، ج 1-2، تهران 1363 ش؛ کارنامه اردشیر بابکان، با متن پهلوی، آوانویسی، ترجمه فارسی و واژهنامه، چاپ بهرام فرهوشی، تهران 1354 ش؛ محمود کتبی، تاریخ آلمظفر، چاپ عبدالحسین نوائی، تهران 1364 ش؛ هاینس گویه، «ارگ بم» ترجمه کرامتالله افسر، در نظری اجمالی به شهرنشینی و شهرسازی در ایران، چاپ محمد یوسف کیانی، تهران 1365 ش؛ محمد مهدی محلاتی، جغرافیای شهر بم، تهران 1367 ش؛ محمدبن ابراهیم، تاریخ کرمان: سلجوقیان و غز در کرمان، چاپ باستانی پاریزی، تهران 1343 ش؛ مرکز آمار ایران، سرشماری عمومی نفوس و مسکن 1375: نتایج تفصیلی کل کشور، تهران 1376 ش؛ احمد مستوفی، شهداد و جغرافیای تاریخی دشت لوت، تهران 1351 ش؛ محمد جواد مشکور، «نام خلیج فارس»، در مجموعه مقالات خلیج فارس، تهران 1369 ش؛ محمد سعید بن علی مشیزی، تذکره صفویه کرمان، تهران 1369 ش؛ علی بن محمد معینالدین یزدی، مواهب الهی، چاپ سعید نفیسی، تهران 1326 ش؛ محمد بن احمد مقدسی، کتاب احسن التقاسیم فی معرفه الاقالیم، چاپ دخویه، لیدن 1967؛ محمدصادق موسوی اصفهانی، تاریخ گیتیگشا، با مقدمه سعید نفیسی، تهران 1363 ش؛ تئودور نولدکه، تاریخ ایرانیان و عربها در زمان ساسانیان، ترجمه عباس زریاب، تهران ]تاریخ مقدمه 1358 ش[؛ احمدعلی وزیری کرمانی، تاریخ کرمان، چاپ باستانی پاریزی، تهران 1362 ش؛ همو، جغرافیای کرمان، چاپ باستانی پاریزی، تهران 1354 ش؛ عبدالله بن فضلالله وصاف حضره، تحریر تاریخ وصّاف، به قلم عبدالمحمد آیتی، تهران 1346 ش؛ یاقوت حمودی، معجمالبلدان، چاپ فردیناند ووستنفلد، لابیزیک 1866-1873؛ چاپ افست تهران 1965؛ احمدبن اسحاق بعقوبی، البلدان،ترجمه محمد ابراهیم آیتی، تهران 1356 ش؛
90/12/14::: 11:38 ص
اولین دیدگاه را شما بگذارید
ارگ بم بر بلندای صخره ای سترگ، درجنوب رودخانه پشت رود جا دارد و شهر بم و دیوار شهربست قدیم آن در جنوب ارگ و درفاصله میان رودخانه پشت رود و رودخانه دیگری شکل گرفته است و امروزه بسترود به خیابانی میان شهری بدل گردیده است .
90/12/14::: 11:36 ص
اولین دیدگاه را شما بگذارید
مسجد پامنار{ خیابان شهید فتحعلیشاهی – قرن هشتم (سال 789 هجری قمری همزمان با سلطان عمادالدین احمد پسر امیر مبارزالدین محمد)امسجد پامنار یکی از مساجد قدیمی کرمان به شمار می رود که تاریخ بنای آن به قرن هشتم هجری ( دوران حکومت آل مظفر) می رسد . سردر ورودی ، مناره مسجد، کاشیکاری مفرق و مقرنس سازی آن ، نظر باستان شناسان را به خود جلب نموده است.
مجموعه گنجعلی خان {میدان و بازار 1005 – مدرسه 1007- آب انبار1019 – حمام 1020 هجری قمری}
این مجموعه، ابراهیم خان ظهیرالدوله از حکام دوران پادشاهی فتحعلی شاه است.این مجموعه از بازار ، حمام ، آب انبار، مدرسه و خانه مدرس یا خلوت ، تشکیل گردیده و در ساخت آن تا حدود زیادی از فضاهای معماری صفویه الهام گرفته شده و هم اکنون به عنوان یکی از ارزشمند ترین مجموعه ها و زیباترین آثار تاریخی کرمان محسوب می شود.
ارگ بم{قبل از اسلام}ارگ بم ، بزرگترین شهر خشتی جهان بوده که قدمتی بیش از 2200 سال بر آن متصور است . این بنا در شمال شرقی بم بر فراز تپه ای آذرین قرار گرفته است و از چهار قسمت ، 38 برج دیده بانی ، یک خندق و بارویی عظیم تشکیل شده بود. مساخت ارگ در حدود 20 هکتار است.
![]() دور تا دور ارگ ، خندقی عمیق بوده که طی قرن ها این مجموعه را از یورش ها حفظ کرده است .مصالح اصلی بنا، خشت خام و گل رس است. به ندرت سنگ ،آجر و تنه خرما نیز در بنای ارگ به کار رفته است.
از مکان های شناخته شده ارگ بم یک راهروی اصلی است که در گذشته بازار بوده و علاوه بر این در مجموعه ارگ بم آثاری از بقایای آتشکده دوره ساسانی ، زروخانه، حمام عمومی ، اصطبل، سربازخانه ، زندان ها و عمارت چهارفصل نیز باقی بوده است که متأسفانه در زلزله دی ماه 82 تخریب شدند.
در این بنای بزرگ خانه های عمومی متصل به هم ساخته و به یکدیگر راه داشته اند. در بعضی از خانه ها آثاری از حمام های خصوصی دیده می شود و نیز اصطبل ها در مکانی جدا از خانه ها قرار داشته اند.
تعدادی از خانه های ارگ دوطبقه ساخته شده بودند که این امر نشان از روند ازدیاد جمعیت دریکی از دوره های گذشته دارد.
زروخانه ارگ به شیوه سایر ورزشگاه های سنتی از چهار ایوان ، یک گنبد و گود تشکیل شده بود.
در دوره اسلامی ، مجموعه ارگ عبارت بود از : دو مسجد، به نام های : مسجد جامع و مسجد حضرت محمد (ص) و یک حسینیه شامل یک صحن ، یک ایوان دو طبقه و چند اتاق ، همچنین سه منبر خشتی نیز در حسینیه وجود داشت. قسمت حاکم نشین ارگ از دو قسمت تشکیل شده بود : عمارت چهار فصل و خانه حاکم نشین . عمارت چهار فصل سه طبقه و قصر حکومت بوده و کلیه اوامر و احکام حکومتی در این عمارت صادر می شده است . در کنار عمارت چهار فصل یک حمام اختصاصی و یک چاه آب نیز وجود داشته اما آب آشامیدنی ساکنان ارگ از چاه هایی در حیاط خانه هایشان تأمین می شده است. ارگ بم ظاهرا تا 180 سال پیش مسکونی بوده است.
امامزاده حسین جوپار { دوره صفویه }این بنا که آرامگاه یکی از فرزندان امام موسی کاظم (ع) است مشتمل بر حیاط ، حرم ، گنبد و رواق است و در دوره صفویه بنا گردیده است.
پیر بابا مسافر { قرن هفتم هجری}از جمله بناهای قدیمی شهداد است که قدمت آن به قرن هفتم هجری می رسد.
میمند { بیش از پنج هزار سال قبل از اسلام}
روستای میمند در 36 کیلومتری شمال شرقی شهر بابک قرار گرفته است و زمان بنای آن به دوره های قبل از اسلام می رسد . این بنا حدود 350 اثر معماری صخره ای دارد که در دل کوه کنده شده و عمق برخی از آنها به 25 متر می رسد.
مجموعه حاج آقا علی { دوره قاجاریه }
این مجموعه در نزدیکی مجموعه ابراهیم خان و در اواخر قرن سیزدهم هجری ساخته شده و مشتمل بر : مسجد ، آب انبار ، کاروانسرا و بازار است . مسجد حاج آقا علی با الهام از مسجد وکیل شیراز بنا گردیده و دارای چهل ستون سنگی یکنواخت می باشد این مجموعه را حاج آقا علی ، مشهور به زعیم الدوله ، ساخته و نیز خانه او در رفسنجان شکوه معماری گذشته را به تماشا می گذارد.
اهم آثار تاریخی و مکانهای دیدنی به تفکیک شهرستان عبارتند از:
شهرستان بافت:- تپه یحیی ، یکی از ارزشمند ترین و yنی ترین مکان های باستانی ، واقع در روستای صوغان ، بخش ارزوئیه و به دوران پیش از تاریخ تعلق دارد. تل تخت قیصر در روستای سید مرتضی ، بخش رابر واقع است شهرستان بردسیر:
- آسیاب آبی واقع در شهر گلزار و به دوران قاجاریه تعلق دارد. شهرستان بم:
- مجموعه تاریخی ارگ بم در حومه شهر بم قرار دارد و بنای اولیه آن متعلق به دوره ساسانی است. شهرستان جیرفت:
- شهر قدیمی جیرفت(دقیانوس) در غرب جیرفت واقع است و به دوران پیش از تاریخ تعلق دارد. شهرستان راور:- مقبره حاجیه معصومه در شهر راور قرار دارد به دوران صفویه تعلق دارد. شهرستان رفسنجان:
- قیصریه در انتهای بازار شهرستان رفسنجان قرار دارد و متعلق به دوره آل مظفر می باشد. شهرستان زرند:- امامزاده بهاء الدین در روستای خالق آباد در 25 کیلومتری شمال غرب شهر زرند قرار دارد. شهرستان سیرجان:- قلعه سنگ واقع در روستای سعید آباد سیرجان و متعلق به دوره ساسانی است. شهرستان شهربابک:
- دره و دهکده صخره ای میمند در 36 کیلومتری شهربابک (روستای میمند) واقع است. متعلق به دوره تاریخی می باشد. شهرستان عنبرآباد:- قلعه ملک آباد زاخت در ملک آباد عنبر آباد قرار دارد و متعلق به دوران سلجوقیان است. شهرستان قلعه گنج:- تپه کلات مالک،تپه رمشک،تپه باستانی چیل آباد ،تپه گل بزرگ،گل کوچک،تم حسنی،نهرندگان ،هرمز ،گوربندان،پا کلات، تمگران، رمشک، تم سرخ، تپه تم سفید، تپه راین قلعه، کلاتک پاتعلی، شهر حیدر. شهرستان کرمان:
- مسجد امام(ملک) در شهر کرمان واقع است و متعلق به دوران سلجوقیان است. شهرستان کوهبنان:- خانقاه ابوسعید ابوالخیر در کوهبنان واقع است و متعلق به دوران اسلامی اشت. شهرستان کهنوجان:- تمب میش پدام در رودبار قرار دارد و متعلق به دوران اشکانی است. شهرستان منوجان- قلعه منوجان در نزدیکی شهر منوجان قرار دارد.
90/12/14::: 11:33 ص
اولین دیدگاه را شما بگذارید
آثار و بناهای تاریخی از غنی تری عناصر فرهنگ مادی هر سرزمین که نشانه تمدن نیاکان آن جامعه و شناسنامه ای برای بیان موجودیت یک تاریخ است،آثار باستانی بجای مانده آن اقلیم می باشد.
در جای جای سرزمین پهناور اسلامیمان- بخصوص در اقلیم ایرانیان باستان(کرمان)-آثار و نشانه هایی از تاریخ کهن و دیرینه کشورمان وجود دارد که هر یک از آنها گوشه هایی از تمدن و نشانه هایی از تاریخ کهن و دیرینه کشورمان وجود دارد که هریک از آنها گوشه هایی از تمدن و تاریخ پر افتخارمان را باز می نمایند.حفظ و حراست از این آثار و ابنیه علاوه بر این که باعث پاسداری از قدمت و دیرینگی تاریخی سرزمینمان را سبب می شود، می تواند زمینه ساز رشد و توسعه صنعت گردشگری نیز شود و مشتاقان و علاقه مندان به دیدار از این قبیل آثار و ابنیه را از داخل یا خارج به دیدار مواریث فرهنگی گرانسنگ این دیار،روانه نماید.
نکته مهم در خصوص آثار و بناهای تاریخی اینکه ، اگر چه معمولا جاذبه هایی چون مشتاقیه ، گنبدجبلیه،مسجد جامع،مسجد امام(ملک) و .... در کرمان ، و آثاری چون آستانه شاه نعمت الله ولی،باغ شاهزاده در ماهان و آستانه شاهزاده حسین در جوپار و ارگ تاریخی در بم مورد بازدید قرار می گیرند ، اما نباید فراموش کرد که آثاری با قدمت بیشتر چون :تپه یحیی در صوغان بافت،مجموعه سنگی میمند،تل ابلیس در بردسیر،آقوس شهداد و ویرانه های شهر دقیانوس یا شهر دسیوس جیرفت در گستره جغرافیایی این دیار وجود دارد که طول عمر برخی مانند مجموعه میمند به قریب 10 هزار سال پیش از این می رسد،اثری که رد پای تاریخ و فرهنگ این دیار به شمار می رود و نشان از مردمانی است که فرهادگونه با تیشه عشق و ایمان ، دل سنگ را شکافته و نقشی از همت و حمیت خود را بر سینه کوه نشانده اند.
البته قابل ذکر است که کرمان از لحاظ ابنیه تاریخی موجود جزو پنج شهر اول ایران به حساب می آید.
جاذبه های تاریخی مشهور این دیار:
مزار شاه نعمت الله ولی کرمانی[ماهان،840 هجری قمری] بر مرقد شاه نعمت الله ولی دیدم که نوشته اند با خط جلی بخش اصلی آستامه شاه نعمت الله ولی که همچون نگینی برتارک این دیار می درخشد،از یادگارهای احمد شاه بهمنی دکنی،از ارادتمندان شاه نعمت الله ولی است.و بقیه در زمان شاه عباس اول ،محمد شاه و ناصرالدین شاه ،ایجاد شده است.
بر روی کتیب? درب ورودی بقعه می خوانیم :شهاب الملک الدنیاوالدین.... احمدشاه ابوالمفازی و تاریخ اتمام 840 هجری قمری.
توالی صحن های آستانه، از ورودی خیابان اصلی به این شرح است: صحن اتابکی:این صحن در زمان علی اصغر خان اتابک،صدراعظم ناصرالدین شاه و با وجود نامبرده ساختهشده است.
![]()
صحن وکیل الملکی:محمد اسماعیل خان وکیل الملک ، بنا کرده و مرتضی قلی خان فرزند وی نیز دو مناره و سردر بر آن اضافه نموده است.
رواق وکیل الملکی: در جنوب این رواق ،مقبره امیر نظام گروسی ادیب و سیاستمدار و حاکم کرمان (1317 هجری قمری) قرار دارد.
حرم:بنای آن بدستور احمد شاه دکنی احداث گردید. رواق شاه عباسی : بر سر در این رواق ، نام مقدس دوازده امام بر روی فولاد به صورت برجسته نوشته شده و از نفائس به شمار می رود.
صحن میر داماد: در زمان شاه عباس ، بنا گردیده است. صحن حسینیه: مناره های این صحن هر کدام 6/41 متر ارتفاع دارد که در زمان محمد شاه قاجار بنا گردیده و در جریان زلزله 1360 شمسی آسیب دیده و سپس مورد بازسازی قرار گرفته است.
توضیح اینکه صحن مزبور بوسیله پلی به خانه بیگلربیگی متصل می شده که در جریان سیل 1311 تخریب و خانه مذکور از آستانه جدا گردیده است . این خانه در حال حاضر معروف به باغ متولی باشی است. ضمناً کتابخانه و موزه این مجموعه از جاذبه های دیدنی آستانه به شمار می روند.
باغ شاهزاده ماهان {ماهان – 1298 هجری قمری}باغ شاهزاده یکی از عالی ترین و زیباترین باغ های سنتی ایران محسوب می شود . این باغ در نیم فرسنگی ماهان در دامنه کوه های تیگران جلوه گری می کند و از یادگارهای عبدالحمید میرزا فرمانفرما – حاکم کرمان ، در دوره قاجاریه (1297 هجری ) است . در جریان احداث و اساحه این باغ مردم منطقه دچار زحمات زیادی بوده اند ، گویند که چون خبر مرگ ناگهانی حاکم به ماهان بردند، بنایی که مشغول تکمیل سر در ساختمان بود ، تغار گجی که به دست داشت محکم به دیوار کوبید و کار را رها کرده و فرار نمود ، آن طور که جای خالی کاشی ها همچنان بر سردر ورودی خودنمایی می کند.
این باغ ، دارای سردر ورودی بسیار زیبا، عمارت شاه نشین و حمام می باشد. از قسمت های ارزشمند باغ، شبکه آب رسانی و حوض های آن می باشد که در محور مرکزی باغ قرار دارد.در جلوی عمارت اصلی ، حوض بزرگی با پنج فواره مشاهده می شود و آب این حوض که سرچشمه آن قنات معروف تیگران است به پاشویه سنگی اطراف آن ریخته و از آنجا به طرف ده شر شره آبشار گونه جاری می شود . این شبکه آبرسانی از نظر طراحی ، شاهکار محاسبه و دقت به شمار می رود. بازسازی با شاهزاده بعد از پیروزی انقلاب درسال 1370 همزمان با برگزاری کنگره خواجوی کرمانی انجام شد.
تخت درگاه قلی بیگ{درجنوبشرقی کرمان –منتهی الیه کوههای صاحب الزمان – بعد از اسلام}
به صورت یک تخت با عمارتی مکعب شکل در وسط با طاقنماهایی در چهار طرف.«درگاه قلی بیگ» از نوادگان «بیرام بیگ» و از امرای اواخر دوره صفویه و رئیس ایل افشار در کرمان بوده.باستانی پاریزی می نویسد :«درگاه قلی بیگ» در جوار باغ بیرم آباد در دل کوه ساختمانی زیبایی به وجود آورد و در پایین کوه نیز دریاچه ای ایجاد نمود و آب قریه سرآسیاب را با مجرایی که در دل سنگ کنده بود به پایین دریاچه رساند آثار دریاچه هنوز باقی است. پسر درگاه قلی بیگ ، خاندان قلی بیگ در زمان نادر شاه حکمران کرمان شد. از فعالیت های حکومتی درگاه قلی بیگ اطلاعی در دست نیست . ولی سرانجام به سال 1108 هجری قمری وفات یافت و او را در همین مکان به خاک سپردند . سنگ مرمری بر روی قبر اوست که در پایین آن با خط ثلث صلوات بر دوازده امام و بالای آن اسم متوفی نقر شده . چند نفر دیگر از بزرگان این طایفه در این تخت مدفون می باشند از جمله مجد الاسلام و محمود دبستانی (امین لاسلام )و دختر پرویز دبستانی.
گنبد جبلیه (گنبد گبری/نبدزیگ){-شرق کرمان –
|
جیرفت از دو کلمه (جیر) به معنی پست و پایین و (افت) به معنی افتاده تشکیل شدهاست و به طور کلی جیرفت به معنای (جلگه پست آبرفتی) است.ونظر دیگر اینکه "جی" مخفف جوی آب نام داشته و"رفت" فعل ماضی از مصدر رفتن وروییدن وپاک کردن است که گفته می شود این شهر در گذشته به وسیله سیل مهیبی ازبین رفته که پس از آن گفته شده "جی رفت"
مدتها تصور می شد که کهن ترین تمدن جهان در سومر عراق پای گرفته است ; اما کشف یک زیگورات (معبد) با قدمت بیش از پنج هزار سال، آثار سنگی بسیار و همچنین کتیبه های آجری به خطی ناشناخته از منطقه جیرفت باعث شد باستان شناسان درباره ی دانسته ها و ادعاهای پیشین خود تجدید نظر کنند. در این زمان تمدنی کشف شد که قدیمی تر و وسیع تر از تمدن بین النهرین بوده است همچنین مطالعات و کاوش ها نشان می دهد که جیرفت بزرگ ترین مرکز تجاری جهان بوده است". شرایط مطلوب آب و هوایی در جیرفت و وجود انواع محصولات کشاورزی موجب شد تمدنی در این منطقه شکل بگیرد که در دوره باستان بهشت جهان محسوب می شده است".[2]
آنان با بررسی دوباره ی کتیبه هایی که از پیش در مناطق مهم باستانی کشف شده بودند، سعی کردند اطلاعات بیشتری درباره ی این تمدن عظیم و ناشناخته به دست آورند و در نهایت پس از تحقیقات فراوان، به تعدادی کتیبه دست یافتند. در یکی از این اسناد که از خرابه های شهر اوروک (در جنوب بین النهرین) به دست آمده است، داستان کشمکش میان پادشاه سومر با فرمانروای سرزمین ثروتمندی به نام ارت ثبت شده بود و در کتیبه دیگر، پادشاه سومری سعی کرده بود با گذر از شهر شوش و 7 رشته کوه، به سرزمین ارت حمله کند. بررسی دقیق این کتیبه ها و آثار کشف شده این فرضیه را به اثبات نزدیک می کند که شهر افسانه ای و گمشده ی ارت که در شرق ایران قرار داشته، به احتمال زیاد همان شهر جیرفت است.[3]
از آثار کشف شده در حوزه ی تمدن جیرفت می توان به ظروف و پلاک های سنگی با نقوش بسیار ظریف از موجوداتی چون عقاب، عقرب و پلنگ اشاره کرد که نظیر آنها در هیچ یک از محوطه های باستانی جهان کشف نشده است. شاید ادامه ی اکتشافات و تحقیق روی آثار کشف شده، باستان شناسان به این نتیجه برسند که از این پس به جای بین النهرین عراق، می بایست جیرفت ایران را مهد کهن ترین تمدن بشری در جهان نامید. [4]
پروفسور هالی پیتمن، عضو گروه باستانشناسی تمدن جیرفت می گوید: (( در آمریکا از کاوشهای جیرفت، به عنوان بزرگترین طرح باستانشناسی خاورمیانه یاد میشود. در فرانسه، انگلستان، ایتالیا و دیگر کشورهای جهان نیز اهمیت تمدن جیرفت پذیرفته شده و بحثها بیشتر روی جزئیات آن است، مقالات و پژوهشهای درج شده در نشریات و مجلات معتبر و چاپ کتابهای متعدد، تاییدکننده این رویکرد است. بسیاری از پژوهشگران، مورخان و کارشناسان اعتقاد دارند اگر در 50 سال آینده قرار است اتفاق مهمی در باستانشناسی جهان رخ دهد، به یقین در جیرفت و منطقه جنوب شرقی ایران خواهد بود.)) [5]
در حمله اسکندر به ایران طبق گفته اریستوبولوس اسکندر در گذر از هند به فارس ، از این منطقه گذر کرده است و در جیرفت با نئارکوس در یاسلار خود دیدار داشته و از آبادانی شهر ، منطقه و کاخ ها و نیایشگاههای آن نام می برد.
جیرفت در زمان خلافت عمر، خلیفه دوم (سال 23 هجری قمری) به دست اعراب(به فرماندهی سهیلبن عَدی) فتح شد. جیرفت در این زمان مرکزِ ولایت کرمان بهشمار میرفت. [6] بار دیگر در زمان خلافت عثمان، خلیفه سوم (23ـ 35 هجری قمری) مجاشع بن مسعود سُلَمی آن را گشود.[7]
در سده اول، ولایت کرمان، به ویژه شهر جیرفت، از عمدهترین مراکز خوارج بهشمار میرفت و مُهَلّب بن ابیصُفره اَزْدی، در سال 77 هجری قمری در آنجا با خوارج جنگید که منجر به شکست و رانده شدن آنان از جیرفت شد.[8] درسال 130 هجری قمری، جیرفت نبردگاه عامر بن ضُباره با شَیبان بن عبدالعزیز یشکُری، به سبب مخالفت شیبان با مروان بنمحمد، آخرین خلیفه اموی، بودکهبهشکستشیبانانجامید.
تا قرن سوم هجری جیرفت محل نزاع و کشمکش مخالفین علیه حکومت مرکزی بود. تا اینکه یعقوب لیث صفاری و برادرش عمر، پس از سرکوبی اهالی جیرفت و قوم کوفچ، آنجا را تسخیر کرد. مقارن حکومت صفاریان، بر آبادانی جیرفت افزوده شد. [9] شاید بتوان بیشترین اهمیت جیرفت را در این دوره و حتی پس از آن، قرارگرفتن شهر در محلاتصال دو راه اصلی دانست: یکی راه هندوستان از طریق جالق، و دیگری راه خلیجفارس، از طریق بندرعباس. در این زمان کالاهای تجاراز قُمادینِ جیرفت به دیگر نقاط کشورصادرمیشد.
جیرفت در سده چهارم، مجمع تجار، بزرگتر از اصطخرِ فارس و بسیار آباد بود. دژی با چهار دروازه به نامهای شاپور، بم، سیرجان و مصلی داشت و دارای مسجدجامع، بازار، حمامهای پاکیزه، میوههای سردسیری و گرمسیری چون خرما و جوز و ترنج، و معادن بسیار، به ویژه نقره، بود و در جویهای آن زر یافت میشد. [10] جغرافینویسان این دوره، از دیورود (هلیلرود)» در جیرفت، که قدرت گرداندن شصت آسیاب را داشت مطالبی آوردهاند. [11] کوره جیرفت دارای شهرهای بسیار بود و شهری به نام هرمزملک، (نباید آن را با هرمزکنونی یکی دانست) متعلق به دوره ساسانی، در راه جیرفت ـ بم قرار داشت. [12] پس از عمر و لیث بعد از مدتی سامانیان جیرفت را در تصرف داشتند.
درسال 324 هجری قمری، جیرفت که همچنان مرکز ولایت کرمان محسوب میشد، بهدست معزالدوله دیلمی افتاد. درسال 360 هجری قمری عضدالدوله دیلمی آنجا را تصرف کرد. در زمان تسلط آل بویه بر جیرفت این شهر مرکزیت سیاسی زمستانی را مانند دوران سلجوقی داشتهاست.[13] مرگ عضدالدوله و ضعف آل بویه تا قرن پنجم هجری زمینه را برای تهاجم بیگانگان به جیرفت فراهم نمود. درسال 390 هجری قمری ابونصربن عزالدوله بختیار (از امرای دیالمه) و سپس بهاءالدوله (فرزند عضدالدوله) و سال بعد طاهربن احمد صفاری (حاکم سیستان) جیرفت را تسخیر کردند. در اواسط سده پنجم، به سبب ضعف امرای دیلمی، بیشتر نواحی کرمان و از جمله جیرفت را اقوام کوفچ غارت میکردند.
در سال 443 هجری قمری شخصی به نام ملک قارود پسر چغری بیگ سلجوقی به جیرفت حمله کرده و با مقاومت کوچ نشینان کوفچ روبرو شده و کوفچیان سخت در مقابل او مقاومت کردند. اینها مردمانی بودند که به واسطه پناهگاههای سخت به کسی باج نمیدادند. ولی در نهایت ملک قارود با حیله آنها را شکست داد.
ملک قارود پس از قلع و قمع طوایف قفص (کوچ) و استیلای بر عمان و سواحل خلیج فارس و ایجاد امنیت در جیرفت، پایتخت قشلاقی خود را در سه ماه زمستان تا اردیبهشت ماه به مدت چهار تا پنج ماه در جیرفت انتخاب کرد. زیرا این منطقه بسیار آباد و حاصلخیز بودهاست.
در دوره حکومت سلجوقیان، بهویژه در دوره محمدبن ارسلانشاه بر آبادانی جیرفت افزوده شد و به دستور وی کاروان سراها، مساجد و مدارس بسیاری درجیرفت احداث شد.[14] در همین دوره برای نخستین بار از شهرکی بهنام قُمادین یاد شده [15] کهآن را محلهای خارج از شهر و مسکن عمده تجار خارجی دانستهاند، قمادین مخزن نفایس چین، ختا، هندوستان، حبشه، زنگبار، روم، مصر، ارمینیه، آذربایجان، ماوراءالنهر، عراق، خراسانوفارس بود. [16]
جیرفت تا اوایل نیمه دوم سده ششم، شهری نیکو بود و امالقرای کرمان محسوب میشد. [17] بعد از ارسلانشاه و جانشینان او، دوران فترت و سستی حکومت سلجوقیان شروع شد. در سال 562 هجری قمری به سبب شایع شدن بیماری و مرگ، طغرل شاهبن محمد و ترکان و غلامان شهر را غارت کردند. [18] طغرل شاه بیشتر دوران سلطنت را به دلیل علاقه به جیرفت در این شهر گذرانده بود. در بیستم فروردین سال 565 هجری قمری در همین شهر وفات یافت.
بعد از مرگ طغرل شاه در اثر رقابت و جنگهای فرزندان وی جیرفت رو به ویرانی نهاد، چنانکه درسال 566هجری قمری، بهرامشاه، قمادینِ جیرفت را غارت و شهر و روستاهای آن را ویران کرد. [19] این اختلافات و جنگهای خانگی باعث شد، غزها در نبردی سپاه کرمان را در باغین شکست دادند و متوجه جیرفت گردیدند. در سال575 هجری قمری آنها بدون برخورد با هیچ مانعی جیرفت را به تصرف درآوردند و با حملهای وحشیانه جیرفت را به کلی نابود کردند. چنانکه محمدبن ابراهیم در تاریخ سلجوقیان و غزها(ص 137-129) نوشتهاست: و بیچاره اهل جیرفت، غافل و بیخبر ناگاه به سرایشان فرود آمدند و صد هزار نفس را به انواع تعذیب و شکنجه هلاک کردند و سر در ولایت نهادند و هر کجا ناحیتی معمور بود یا خطهای مسکون دیدند، آثار آن مطموس و مدروس گردانیدند.
پس از آن جیرفت مدتی، در دوره ملک دینارغز در آرامش نسبی به سر برد. در آن دوره، دارالملک کرمان بود و به دلیل آب و هوای مطبوع لقب جَنَّه اَرْبَعَةِ اَشهُر (بهشت چهار ماه) داشت. [20] در سال 600 هجری قمری، امیرقطبالدین مبارز، از ملوک شبانکاره، دور جیرفت حصار کشید و قدرت دفاعی شهر را بالا برد. درسال 619 هجری قمری، منطقه به دست قراختاییان افتاد.[21]
شهر جیرفت بر اثر حمله مغولها، درسال 621 هجری قمری به کلی ویران شدجیرفت قبل از حمله مغول یکی از شهرهای آباد و ثروتمند جهان اسلام بود. [22] در اواسط قرن هفتم، که مارکوپولو از جیرفت دیدن کرده، از ویرانی آن به دست تاتارها (مغول) گزارش داده و نام شهر جیرفت (یا شاید قمادین) را «کاماندو» و ناحیه مجاور آن را «رئوبارل» (رودبار) ضبط کردهاست به گفته وی (همانجا)، برخی از شهرهای ناحیه، از ترس حمله دزدانِ قبیله قراوناس (ظاهراً ساکن مکران)، با دیوارهای بلند گلی محصور شده بودند.
از حوادث مهم دوره صفوی، حمله بلوچها به جیرفت و غارت آنجا بودهاست.[23] پس از نابسامانیها و کشمکشهای دیگر حکمرانان بر منطقه جیرفت و در اواسط حکومت صفوی مردم جیرفت رفاه و آسایش بیشتری کسب کردند.
در دوران زند جیرفت بدون حادثه مهم و قابل توجهی زمان را پشت سر گذاشت در دوران قاجار جیرفت مجددا رو به آبادانی گذاشتهاست.
با انقراض حکومت قاجار و روی کار آمدن رضاخان و دوران فترت، حد فاصل قاجار و پهلوی در جیرفت ناامنی و غارت اموال مردم شروع شد. و بر اثر کمی باران و آب این منطقه طی سالهای (1340 تا 1342) دچار خشکسالی و قحطی شدیدی گردید.
این مقبره یادگاری از دوره صفویه میباشد که در باغی بسیار زیبا و محصور از درختان مختلف، در اسفندقه جیرفت قرار دارد. نقشه گنبد آن از داخل چهارضلعی و در مراحل بعد به هشت طاقنما تبدیل شده و گنبد مدوری بر روی آن احداث گردیدهاست.
قلعه سموران عنبرآباد
قلعه سموران از سنگهای مرمر متمایل به قرمز ساخته شده و در فاصله 3 کیلومتری شمالغربی روستای رودفرق شهرستان عنبرآباد بر بلندای کوهی احداث شدهاست. چاه نسبتاً عمیق قلعه با گذشت قرون متمادی و آسیبهای فراوان هنوز عمق خود را حفظ کرده و طریقه سنگ چینی کنارههای آن بسیار جالب توجه میباشد.
ساختمان این قلعه به قرون قبل از اسلام تعلق دارد، اما در قرون اولیه اسلامی بازسازی شدهاست و در دوران حکومت سلجوقیان قلعه مشهوری بودهاست. این قلعه به علت استحکام و موقعیت طبیعی منطقه شباهت زیادی به قلاع اسماعیلیه دارد.
در جنوب شرقی ایران در استان کرمان، شهری به نام جیرُفت قرار گرفته است که از سه جهت کوهستانهایی به ارتفاع 4000 متر آن را احاطه کردهاند و تنها از جانب جنوب غربی به سمت تنگه «هرمز» در خلیج فارس راه گریزی دارد. این منطقه به دلیل موقعیت خاص طبیعی اش که آن را کاملاً به محاصره در آورده است، از مسیر گردشهای جهانگردان و نیز تحقیقات باستانشناسی به دور مانده است، تحقیقاتی که عمدتاً بر روی منطقه میانرودان واقع در هزار کیلومتری آن متمرکز شده اند. تا این که سرانجام بر حسب اتفاق آثار فراوانی از تمدن ناشناختهای در جلگه هلیلرود از زیر خاک سر بیرون آوردند. تمدنی که از سپیده دم بشریت منشا میگیرد. ویژگی منحصر به فرد این گلدانهای حجاری شده که در آن سیر تکوین جهان، انسانها و حیوانات در سبکی بی نظیر به تصویر کشیده شده است، جای هیچ شک و تردیدی را برای باستان شناسان نسبت به قدمت و ظرافت فرهنگ هلیل رود باقی نمیگذارد. به نظر میرسد که فرهنگ و تمدن هلیل رود به طور مستقل از تمدن دولت _ شهرهای میانرودان در هزاره سوم قبل از میلاد پای به عرصه حیات نهاده است و به این ترتیب حتی از تمدن سومر نیز چندین سده تقدم زمانی مییابد.جیرفت از شمال به کرمان، از خاور به بم، از جنوب به کهنوج و از باختر به بافت محدود میشود. به عقیده مورخین و جهانگردان شهر قدیمی جیرفت در اثر سیل نابود شده است. خرابه های شهرقدیمی جیرفت را که به عهد دقیانوس نسبت داده اند، در یک کیلومتری جیرفت فعلی (سبزواران) قرار داشته و از این خرابه ها سکه و آثار عتیقه بسیار به دست آمده است. جیرفت از دو کلمه ‹‹جیر›› به معنی پست و پایین و ‹‹افت›› به معنی افتاده تشکیل شده که به طور کلی به معنای «جلگه پست آبرفتی›› می باشد. این سرزمین دیرپای کهن به علت درختان سر به فلک کشیده و انواع محصولات گرمسیری و سردسیری به ‹‹هند کوچک›› معروف شده است. نام جیرفت در سال 35 هـ . ق برای اولین بار به دلیل تصرف آن توسط مجاشع بن مسعود در تاریخ ثبت و از آن به بعد نیز از آن شهر نام برده شده است. ابن حوقل درقرن چهارم هجری از جیرفت به نام شهری بزرگ که سه فرسخ درازای آن بوده و یکی از مراکز مهم خراسان و سیستان محسوب می شده و محصولات نواحی گرمسیری و سردسیری در آن به عمل می آمده یاد کرده است. بنا به گفته مقدسی جیرفت از استخر بزرگ تر بوده و خانه های آن را از خشت با پایه های سنگی بنا کرده بودند. به استناد گفته یاقوت حموی، جیرفت ‹‹جرودس›› نام داشته است. جیرفت قبل از حمله مغول یکی از شهرهای آباد و ثروتمند جهان اسلام بود. شاه راهی که از خلیج فارس و بندر هرمز عبور می کرد و راهی که از هندوستان و از طریق جالق امتداد می یافت درجیرفت به هم متصل می شد. کالاهای تجارتی که از هندوستان به ایران صادر می شد از جیرفت به سایر شهرهای ایران توزیع می گردید. مارکوپولو تاجر و سیاح ونیزی از این شهر به نام ‹‹کامادای›› یاد کرده است. ظاهرا در زمان عبور وی این شهر به کلی ویران شده بود.
مرکز شهرستان جیرفت از نظر جغرافیایی در 57 درجه و 44 دقیقهی درازای خاوری و 28 درجه و 40 دقیقهی پهنای شمالی و ارتفاع 685 متری از سطح دریا قرار دارد.منطقه جیرفت دارای آب و هوای گرم و مرطوب و در نواحی کوهستانی جبال بارز و ساردوییه هوا معتدل و سرد است.
کشاورزی و باغداری در دره ها و زمین های پست این شهرستان رواج داشته و آب کشاورزی آن از رودخانه و چاه های ژرف تامین می شود. محصولات کشاورزی و باغداری این شهرستان گندم، جو، عدس، ماش، لوبیا، صیفی جات، پنبه، تره بار، قیسی، زردآلو، گردو، هلو، انگور و انجیر می باشند. از محصولات کشاورزی مناطق گرمسیری می توان انواع مرکبات، خرما، گز، کهور، کنار(سدر)، جگ و اسکمبیل را نام برد. دامداری به علت وجود طوایف کوچ نشین از مشاغل اصلی مردم این منطقه به شمار میآید. مهمترین صنایع دستی کنونی شهرستان جیرفت قالی و گلیم بافی است که بیشتر در میان ایلات و عشایر رواج دارد. بهترین نوع قالی جبال بارز قالیهای امگز و گاوکان هستند که طرحی مخصوص دارند و بیش تر در اندازه های 2×3 بافته میشوند. همچنین قالی های اسفندقه و سارودوییه در نوع خود از لحاظ طرح و نقش معروفند و مخصوصا قالی اسفندقه در اندازه های مختلف شهرت خاصی دارد. بافت گلیم هایی با طرح معروف ابرو باد و شمل عنابی در سالهای گذشته رواج بیش تری داشت اما اکنون کمتر بافته میشود در صورتیکه صادرات گلیم می تواند نقش مهمی در کسب درآمد تولیدکنندگان آن داشته باشد.
فرهنگی کهن تر از فرهنگ سومری
آیا میتوان هلیل رود را گهواره بشری دانست. شاید اگر اطلاعات مربوط به این تمدن در جلسه «باستان شناسی» منتشر نمیشد، برخی گمان میبردند که این مساله، برای فریب و اغفال افکار عمومی منتشر شده است. ژان پرو، ریاست افتخاری بخش تحقیقات CNRS که در فاصله سالهای 1978 _ 1969 در شوش به حفاری پرداخته است، کشف آثار فوق در جیرفت را به مانند بمبی دانسته است که جهان را به تکان در آورده است. وی میگوید: «منطقهای که پیشتر تصور ما بر این بود که کسی جز چادرنشینان و گلههای دام آنها در آن سکونت نداشت، به واقع قلب تمدنی بوده ا ست که به شکل شگفت انگیزی پیشرفته بود. در این منطقه جمعی انبوه زندگی میکردند که واجد سلسله مراتب اجتماعی بودند. آنها دیدگاه و نگرش خاص خود را نسبت به جهان داشتند که موجب شده بود نسبت به دیدگاه سومریان هیچ گونه حسادتی نداشته باشند. از این پس جیرفت را باید مبدا تاریخ دانست و سایر تمدنها را باید با استناد به آن و به صورت قبل و یا بعد از تمدن جیرفت سنجید.» ژان پرو یکی از افرادی بود که در 15اوت سال 2003 به دعوت دولت ایران برای شناسایی آثار اعجاب بر انگیز مشکوفه از جلگه هلیل رود به ایران سفر کرد: این آثار عبارت بودند از صدها گلدان از جنس کلوریت Chlorite که بر روی بدنه آنها نقوشی از گیاهان، تصاویر انسانی و حیوانی حک شده است و قطعاتی از سنگهای نیمه با ارزش در آنها کار شده بود. همچنین اشیایی از جنس لاجورد، گلدانهای مرمرین، مجسمههای مسی، کوزههای سفالین نیز به همراه آنها پیدا شده است. چنین گنجینهای حاصل حفاریهای غیر قانونی بود که قاچاقچیان آنها را پس از بیرون آوردن از زیر خاک، تصاحب کرده بودند. از کل اشیای غارت شده تنها 1500 عدد باز پس گرفته شد و کسی نمیداند چه تعدادی ناپدید شده است. کشف جیرفت را نمیتوان حاصل هوش و فراست باستان شناسان دانست بلکه چنین کشفی نتیجه حرص و طمع کاری غارتگرانی است که گورهای قدیمی را حفاری و اشیای آنها را تارج کرده اند. در مدت 9 ماه قاچاقچیان با همدستی برخی از مسئولان محلی و قاچاقچیان بزرگ اشیا عتیقه که برخی ترک تبار بودند، بی آن که از جانب کسی تهدید بشوند و یا به مجازات برسند، تمام منطقه را مورد غارت قرار دادند و شرکای آنها، اشیا مشکوفه را از طریق کوه و یا دریا از منطقه خارج ساختند. در آغاز ماجرا چنین بود که یکی از روستاییان گلدان حجاری شدهای را میبیند که در آب جاری شده حاصل از بارش باران در حرکت است، گلدانی که از گوری بیرون افتاده بود، در نتیجه بارانهای تند خاک آن شسته شده بود. فردای آن روز تمام مردم منطقه با بیل و کلنگ به منطقه حمله ور شدند تا گنجی را که خدا به آنها هدیه داده بود به دست آورند، زیرا خشکسالی شدیدی طی 2 سال در منطقه حاکم بود. هیچ کس از گذشته با شکوه این اشیا خبری نداشت و آنها را نمیشناخت جز این که همه میدانستند که با یافتن این اشیا پول هنگفتی به دست خواهند آورد. در همان ابتدای کار بیش از ده قبر غارت شد و دو هزار شی از آن بیرون آوردند که برخی از آنها در هفتههای بعدی در سالنهای فروش اشیا عتیقه نیویورک، پاریس و لندن ظاهر شدند. هزاران فرد دیگر به خیل غارتگران افزوده شدند. یوسف مجیدزاده باستان شناس ایرانی میگوید: «هیچ تپه و منطقهای را در جیرفت نمیتوان یافت که زیر و رو نشده باشد. روستاییان جنون وار از بام سحر تا غروب آفتاب همه جا را میکندند. به هر خانواده زمینی به مساحت 60 متر مربع داده شده بود. همچنین برای رعایت عدالت و انصاف به هر گروه 6 نفره از زنان بیوه به همان اندازه زمین داده شد تا در آن حفاری کنند. غارت سپس به گورستان قدیمی منتقل شد که اشیا فراوانی مربوط به مراسم دفن مردگان در آن وجود داشت.»
پلیس محلی چه کاری انجام میداد؟ یوسف مجیدزاده با تاسف از نقش پلیس در پاسخ به این سوال میگوید: «پلیس محلی بیشتر مشغول مبارزه با قاچاق مواد مخدر است. من هم شش ماه بعد از آغاز حفاریها توسط یکی از کارکنان میراث فرهنگی از موضوع خبردار شدم. فهمیدم که باید سریعا دست به کار شوم. در هر گور ویران شده برگی از تاریخ جیرفت ورق میخورد.» 3 ماه بعد به دلیل اهمال و ناتوانی پلیس، پاسداران میراث فرهنگی برای حفاظت از محل به منطقه فرا خوانده شدند. که با مقاومتهایی نیز، نزد مردم محلی رو به رو شدند. مجیدزاده در ادامه میگوید: «اشیا بسیاری در نزد روستاییان پنهان شده بود. کودکان روستایی در قبال خودکاری که از من میگرفتند، برایم از اشیا کشف شده میآوردند. من به آنها میگفتم: به من گلدان بدهید. نام شما را در موزه جیرفت ثبت خواهم کرد.» سرانجام در بهار 2003 نخستین فصل از حفاریهای رسمی در منطقه آغاز شد و همزمان با آن برنامهای برای ایجاد حساسیت در نزد ساکنان منطقه برای آگاهی یافتن از اهمیت میراث فرهنگی مکشوفه صورت گرفت. نقطه تعجب برانگیز در این آثار این است که گلدانهای کلرویتی مربوط به هزاره سوم قبل از میلاد کاملاً برای باستان شناسان ناشناخته نبود. برخی از این آثار پیشتر در ماری Marie جلگه فرات، جلگه سند و سواحل خلیج فارس و حتی تپه یحیی شناسایی شده اند. تشابه بسیار آنها، متخصصان را به فکر فرو برده است در این میان پیر آمیه Pierre Amiet بی آن که اطلاعی از سر منشا آنها داشته باشد، از نوعی سبک بین فرهنگی سخن میگفت. از این پس میدانیم که این اشیا به شکلی تقریباً صنعتی در جیرفت ساخته شدهاند و در تمامی مشرق زمین در نتیجه تجارت منتشر شده اند. انسانی که در جیرفت زندگی میکرد، چه کسی بود؟ باورهای آنها چه بود؟ آیا آنها خط را میشناختند؟ در حال حاضر بسیاری از این سوالات بی جواب مانده است. اگر چه قبرستانها به شکلی وحشیانه ویران شدهاند اما منطقه مربوط به سکونت گاه آنان همچنان دست نخورده باقی مانده است. بیش از 400 سایت در محوطهای به مساحت 4000 کیلومتر مربع شناسایی شده اند. مجیدزاده میگوید: «کار شناسایی منطقه شاید 30 سال به طول انجامد.» با پایان یافتن فصل اول کاوش اقامت گاه ساکنان قدیمی جیرفت از جنس خشت از زیر خاک بیرون آمد. همچنین دیوار و باروی قدیمی شهر و بنای عظیمی از خشت خام که شاید نوعی زیگورات باشد، پدیدار شده اند. آیا از این پس باید سرآغاز بناهای زیگوراتی را فلات قاره ایران بدانیم.
جاذبه های طبیعی
ییلاقات دلفارد
یکی دیگر از ییلاقات استان کرمان، ییلاقات دلفارد میباشند که از توابع جیرفت به شمار میآید و در 30 کیلومتری مسیر جیرفت ـ ساردوئیه قرار گرفته و جاده آن آسفالته است. دلفارد از مراکز مهم پرورش زنبور عسل و تهیه عسل است.
ییلاقات در بهشت ( در هزار )
این ییلاق در مرکز بخش ساردوئیه از بخشهای شهرستان جیرفت در مسیر جاده راین به جیرفت و بافت قرار دارد. فاصله مرکز بخش ساردوئیه تا کرمان 160 کیلومتر است.
در بهشت که به آن دوره بهشت نیز میگویند، در تابستان مرکز ییلاق عشایر کوچرو رودبار است. ساردوئیه پوشیده از درخت و جنگل است و چشمههای آب آن در هر گوشه میجوشد.
ییلاقات اسفندقه
ناحیه خوش آب و هوای اسفندقه در 72 کیلومتری جیرفت و بافت قرار گرفته است و لذا بوتههای اسفند آن نیز معروف است. اسفندقه یک بنای با ارزش تاریخی به نام مقبره میر حیدر یا گور خانه دارد که از دوره صفوی به یادگار مانده است. آب معدنی آن به آب بادگشیدکی معروف است و برای امراض پوستی و مفصلی مورد استفاده قرار میگیرد.
کوه سرشک
این کوه با ارتفاع 4048 متر در 105 کیلومتری شمالغربی جیرفت قرار دارد و دومین قله از کوههای هزار است که سرچشمه رودهای رود رو و هلیل رود میباشد. از ارتفاعات مهم این کوه قله (دندانه هنزا) است که در غرب روستای هنزا قرار دارد و حدود 3650 متر ارتفاع آن میباشد.
مراکز باستانی و تاریخی
مقبره امیرحیدر ( گورخان )
این مقبره یادگاری از دوره صفویه میباشد که در باغی بسیار زیبا و محصور از درختان مختلف، در اسفندقه جیرفت قرار دارد. نقشه گنبد آن از داخل چهارضلعی و در مراحل بعد به هشت طاقنما تبدیل شده و گنبد مدوری بر روی آن احداث گردیده است.
قلعه سموران
قلعه سموران از سنگهای مرمر متمایل به قرمز ساخته شده و در فاصله 3 کیلومتری شمالغربی روستای رودفرق و در60 کیلومتری شرق شهر جیرفت بر بلندای کوهی احداث شده است. چاه نسبتاً عمیق قلعه با گذشت قرون متمادی و آسیبهای فراوان هنوز عمق خود را حفظ کرده و طریقه سنگ چینی کنارههای آن بسیار جالب توجه میباشد.
ساختمان این قلعه به قرون قبل از اسلام تعلق دارد، اما در قرون اولیه اسلامی بازسازی شده است و در دوران حکومت سلجوقیان قلعه مشهوری بوده است. این قلعه به علت استحکام و موقعیت طبیعی منطقه شباهت زیادی به قلاع اسماعیلیه دارد.
ارتباط بازرگانی جیرفت با چین از شهر دقیانوس
کشف آثار چینی و سفالینه های ساخت چین در شهر دقیانوس جیرفت، بیانگر ارتباط بازرگانی گسترده با جهان متمدن آن روزگار است.
دکتــر حمیــده چوبــک سرپرست هیات باستان شناسی، به استناد این یافته ها گفت: شهر جیرفت در استان کرمان با کشــور چیــن (در دوره های تانگ و سونگ که همزمان با سده سوم تا ششم هجری است) ارتباط بازرگانی و فرهنگی داشتند به گونه ای که حتی از طرح های هنری چینی در ساخته های محلی جیرفت الگوبرداری شده است.
این آثار با ارزش وارداتی، می تواند نشانگر ثروت مردم این شهر باشد که احتمالا از طریق دریا به میناب کهن که بندر شهر جیرفت بوده وارد می شده و جیرفت به عنوان پخشگاه و بارانداز این واردات و مرکز آزاد بازرگانی، این محصولات وارداتی را به سراسر ایران پخش می کرده است.
شهر قدیم جیرفت که به آن "هند کوچک" لقب داده اند از یک سو در گذرگاه هند و جاده ادویه و از سوی دیگر، در مسیر جاده ابریشم با خراسان، کرمان، یزد و فارس تبادلاتی داشته است.
همچنین دکتر حمیده چوبک در فصل اخیر کاوش از کشف یک حمام بزرگ، بخشی از یک کارگاه سفالگری و نیز شناسایی و کشف واحدهای مسکونی به همراه مجموعه غنی آثار سفالین خبر داد و گفت: بیشتر این آثار متعلق به آخرین دوره زیست این محوطه در سده ششم هجری و همزمان با دوره سلجوقی است.
به گفته وی ترک آثار زندگی و بجای ماندن وسایل زیست در فضاهای کاوش شده نشانگر ترک فوری این شهر است.
همچنین نبود لایه های سیلابی، فرضیه ویرانی شهر و متروک شدن آن به علت طغیان هلیل رود جاری شدن سیل را منتفی می کند و همانطور که در متون یاد شده است، به نظر می رسد این شهر آباد و ثروتمند در پی یورش غزها، غارت و ویران شده باشد.
احتمالا این شهر با ورود مهاجران جدید از دیگر مناطق، تاکنون به زیست خود ادامه داده و جیرفت که از هزاره های پیـش از میــلاد تا دوره سلجوقی بطور پیوسته ثروتمند و آباد بوده گذشته خود را فراموش می کند و بسان بهشتی گمشده در تاریخ ثبت می شود.
ایران ویج ، بزرگ ترین و پیر ترین درختان جهان بسیار باشکوه هستند چرا که شاهد ظهور وسقوط تمدن های متعددی بوده اند. مثلاً ژنرال شرمن، بزرگترین درخت تک ریشه ای که تا به حال شناخته شده ویا تجیکو با 9550 سال قدمت که قدیمی ترین درخت کلونال است. جولیان هایت می گوید “درختال باستانی پیوند زنده ی ما انسان ها با گذشته هستند و در جریان تغییرات همیشگی، شکل خود را حفظ می کنند.این داستان درختان است اما به نوعی قصه ی ما انسانها نیز هست. هر درخت شکل و شخصیتی مخصوص به خود دارد که در طول زندگی اش آن را حفظ می کند.”
با این مقدمه بیایید در مورد جالب ترین درختان جهان بیشتر بدانیم؛ این لیست تنها به کهن ترین ترین درختان نمی پردازد بلکه آنهایی که دارای شکل یا حالت منحصر به فردی هستند را نیزمورد توجه قرار می دهد.
10? درخت بلوط فرشته
این درخت 1500 ساله در جزیره ی جونز و در ایالت کارولینای جنوبی در آمریکا قرار دارد. شاخه ها ی این درخت بلند بر مساحتی حدود 5 کیلومتر مربعسایه می افکنند. گفته می شود که این درخت یکی از قدیمی ترین ارگانیسم های زنده در شرق رودخانه ی می سی سی پی است.اندازه ی محیط تنه ی درخت بلوط فرشته 8 متراست و هر یک از شاخه های آن تا 30 متر کشیده شده اند. این درخت بلایای طبیعی بسیاری را از سر گذرانده است که از آن جملهمی توان به زلزله ای در سال 1886، سیل های بیشمار و طوفان هایی مثل طوفان هوگو در سال 1989 اشاره کرد.
9? الیا بوی بون، درخت زیتون ووز
آیا باور دارید که کهن ترین درخت زیتون جهان هنوز هم هرسال زیتون های خوش مزه به بار آورد؟ دانشمندان دانشگاه کرت عمر این درخت را بین 3500 تا 4000 سال تخمین زده اند؛ محیط تنه ی این درخت بیش از 4,5 متر است. این درخت در روستای آنو ووز در کرت قرار دارد و سالانه حدود 20 هزار نفر از آن دیدن می کنند.
8? درخت خون اژدها
این درخت کمیاب که به نام درخت اژدهای سوکوترا نیز مشهور است در کشور یمن قرار دارد و مشهور ترین گیاه در جزیره ی یمنی سوکوترا است. بر اساس آمار یونسکو 37 درصد از گیاهان، 90 درصد از خزندگان و 95 درصد از حلزون های موجود در این جزیره در هیچ جای جهان وجود ندارند.
درخت اژدها شبیه به یک چتر است و به این دلیل به نام خون اژدها مشهور است که یک مایع سرخ رنگ از خود ترشح می کند. ساکنان محلی هنوز هم از این مایع به عنوان یک ماده ی شفا بخش در تولیدات آرایشی و یا به عنوان رنگ در تزئین سفال استفاده می کنند.
7? درخت توله
ارتفاع این درخت توله ی بزرگ بیش از 35 متر است و در شهر اوخاکا در مکزیک قرار دارد. هر یک از شاخه های این درخت می توانند یک درخت مستقل باشند. محیط تنه ی این درخت 36 متر است؛ این درخت به قدری بزرگ است که در ابتدا دانشمندان تصور می کردند چندین درخت به هم چسبیده و باعث بوجود آمدن آن شده اند اما آزمایش هایی که بر روی DNA آن انجام شد خلاف این نظریه را ثابت کرد.
6? درخت بائوباب قوری
هر 8 گونه ی درخت بائوباب منحصربه فرد و جالب هستند. درخت بائوباب افریقایی بومی سرزمین آفریقا است اما درآسیا و شبه جزیره ی عربستان هم یافت می شود. 6 گونه از این درخت بومی منطقه ی ماداگاسکار هستند و یک گونه ی دیگر هم در استرالیا یافت می شود.
موضوع جالب در مورد این گونه ی خاص از درختان این است که آنها شبیه بطری و گاهی شبیه به قوری هستند؛ این گونه ی خاص در ایفاتی در ماداگاسکار است. درختی که در عکس مشاهده می کنید 1200 سال سن دارد. این نوع درخت می تواند تا 120 هزار لیتر آب در خود ذخیره کند و از سخت ترین خشکی ها جان سالم به در ببرد.
5? درختان تا فروم
این درختان که بر روی بقایای یک معبد کامبوجی به نام تا فروم رشد کرده اند بسیار جالب هستند. دو گونه درخت خاص در این معبد رشد کرده اند. برخی از متخصصین معتقدند که درخت بزرگ تر گونه ای به نام سیبا پنتاندرا باشد و گروهی دیگر معتقدند که این درخت یک تیت پاک است، درختان کوچک تر که به درخت اصلی چسبیده اند نوعی درخت انجیر چسبنده هستند. ریشه های غول آسای این درخت سالانه بازدیدکنندگان بسیاری را به این محل می کشاند.
4? متو سلاه
درخت کاج بزرگ بیسین بریستلکون، نوعی درخت پر عمر است که در ایالت های یوتاه، نوادا و کالیفرنیا رشد می کند. رشد این درخت بسیار کند است و برگ های سوزنی این درخت تا 40 سال سبز می مانند. این درخت قدیمی ترین درخت غیر کلونالی زنده بر روی زمین است. این درخت در سال 1957 توسط 2 دانشمند بررسی شد وسن دقیق آن در آن سال 4789 سال بود. از آنجایی که ممکن است به این درخت صدمه وارد شود محل دقیق آن گزارش نشده اما جایی در رشته کوه سفید کالیفرنیا است.
3? درخت پشم ابریشمی
این درخت زیبا از خانواده ی درختان مالو است . بومی مناطق استوایی و جنگل های حاشیه هی این مناطق در آمریکای جنوبی مثل برزیل و آرژانتین است. ارتفاع این درخت به حدود 25 متر می رسد و در تنه و شاخه های آن برجستگی هایی وجود دارد که اجازه می دهد آب را در زمان خشکسالی ذخیره کند. اندازه ی گل های زیبای قرمز، صورتی یا بنفش این درخت بین 12 تا 24 ساتی متر است. این گل ها تبدیل به میوه های گلابی شکلی می شوند که داخل آنها پر از دانه هایی است که در نوعی پشم بسیار نرم قرار گرفته اند. از این پشم نرم گاهی برای درست کردن کوسن استفاده می شود.
2? درخت اوکالیپتوس رنگین کمان
این درخت نوعی اوکالیپتوس همیشه سبز استکه ارتفاع ان تا 75 متر می رسد. پراکندگی این درخت از مناطقی در اندونزی تا فیلیپین است. چیزی که باعث می شود این درختبسیار خاص باشد، نوار های زرد، سبز، صورتی، قرمز، بنفش و نارنجی رنگی است که شاخه ها و تنه ی این درخت را پوشانده است و این رنگ های زیبا کاملاً طبیعی هستند. سطح پوسته ی این نوع درخت بسیار نرم است و در هنگام رشد لایه هایی از آن جدا می شوند. این جریان در زمان های متعدد و در قسمت های متفاوتی از درخت اتفاق می افتد. هرچه از عمر پوسته ی جدید می گذرد رنگ آن از سبز روشن به سبز تیره ی مایل به آبی یا بنفش و بعد صورتی و نارنجی تغییر می کند. و چون این اتفاق در قسمت های متفاوتی از درخت می افتد این حالت به صورت نوارهای رنگی در کنار هم قرار می گیرند که تنه ی این درخت را به یک تابلوی نقاشی تبدیل می کنند.
1? درخت زندگی
نمونه های بسیاری از درختان کهنسال وجود دارند اما نکته ی بسیار جالبی که در مورد این تک درخت 400 ساله وجود دارد این است که توانسته در وسط بیابان و بدون هیچ منبع شناخته شده ای از آب دوام بیاورد. این درخت که درفاصله ی 2 کیلومتری جبل دخان در بحرین قرار دارد یکی از عجایب طبیعی است. اگر می خواهید منحصر به فرد بودن این درخت را به خوبی درک کنید آن را در نقشه ی هوایی گوگل تماشا کنید و می بینید که از هر نوع گیاهی بسیار دور است.