http://azarkhoosh2010.ParsiBlog.com ظهر امروز پنج شنبه با حضور رئیس جمهور، پل کابلی اهواز بعد از سالها که یک پروژه راکد به شمار می رفت به عنوان هشتمین پل روی رودخانه کارون در اهواز به بهره برداری رسید.
90/12/29::: 9:13 ع
نظر()
پارکینگ طبقاتی مکانیزه نمایشگاه اتومبیل فولکس واگن در وولفسبورگ آلمان
باراک اوباما رییس جمهوری آمریکا در حال صحبت تلفنی با کرزای و عذرخواهی از رییس جمهوری افغانستان به دلیل اقدام یک سرباز آمریکایی در قتل عام 16 غیر نظامی افغان
اقدام عجیب نخست وزیر لوکزامبورگ در اجلاس وزرای حوزه یورو . این مقام لوکزامبورگی دست های خود را دور گردن وزیر اقتصاد اسپانیا حلقه کرده است . در شرح این عکس نوشته نشده که آیا آقای نخست وزیر مشغول مجادله با وزیر اسپانیایی است یا نه؟
90/12/29::: 9:0 ع
اولین دیدگاه را شما بگذارید
دشت بزرگ لوت و چشم اندازهای منحصر به فرد آن در کنار ییلاق های کوهستان های شمال خاوری خراسان جنوبی می تواند تنها مأمن امن آنهایی باشد که قصد دارند دمی به دور از قیل و قال زندگی سرسخت شهری در آن بیاسایند و چند صباحی به تماشای تاریخ و طبیعت این خطه بنشینند. بافت قدیمی خوسف، بناهای تاریخی سربیشه، آسبادهای نهبندان و باغ های قدیمی بیرجند در انتظار گام های مسافران بهاری اند تا سکوت حاکم بر دل کویر را شکسته و پای نقل تاریخ این دیار بنشینند. مقصد امروزمان روستای شگفت انگیز ماخونیک است که همه ساله محققان، پژوهشگران، مردم شناسان و باستان شناسان زیادی را به این روستا می کشاند. این روستا به دلیل داشتن مردمی با ویژگی های خاص، شیوه زندگی و آداب و رسوم در زمره روستاهای شگفت انگیز محسوب می شود. ? غنای فرهنگی؛ وجه اشتراک روستاییان وجه اشتراک همه روستاهای با ویژگی مردم شناسی ، غنای فرهنگی آنهاست ولی تفاوت عمده ماخونیک با همه این روستاها از بعد دیگری است. اهالی ماخونیک به نسبت اهالی ابیانه، ماسوله و... در عین تنگدستی و شرایط سخت و طاقت فرسای زندگی به این همه دستاوردهای زندگی رسیده اند. ماخونیک در شرق ایران و در شهرستان تازه تأسیس سربیشه در استان خراسان جنوبی واقع شده است. در جلگه ای به همین نام که متشکل از 12 روستا است و ماخونیک بزرگ ترین و به احتمال قدیمی ترین آنها است و اهالی معتقدند که تمامی این روستاها از ماخونیک منشعب شده اند در اصل همگی یک طایفه و با یکدیگر خویشاوند هستند. ماخونیک در 143 کیلومتری بیرجند (مرکز استان) و 78 کیلومتری سربیشه میان کوه و تپه ها محصور شده است. این روستا در سرشماری آبان سال 1375 متشکل از 106 خانوار و 503 نفر جمعیت بود. عمده ترین کار و کسب مردم کشاورزی است؛ درحالی که تمامی زمین های کشاورزی آن به 4 هکتار هم نمی رسد. تازه از این مقدار زمین، روستاهای دیگر نیز شریک هستند و این پایان ماجرا نیست، چراکه این 4 هکتار در 3 مزرعه پراکنده است و بیشتر اهالی روستا و روستاهای اطراف هر یک در تمامی این مزرعه ها شریک هستند. به طور مثال مزرعه 1 /7 هکتاری ماخونیک که اصلی ترین و یکی از بزرگ ترین مزارع روستا به شمار می آید بیش از 100 خانوار شریک دارد. پس لابد در مزرعه ماخونیک زمین 100 متر مربعی وجود دارد اما این هم پایان ماجرا نیست چون در مزرعه ماخونیک زمین ها عین (خوب) و دال (بد) هستند که به همین دلیل مزرعه را چند قسمت کرده اند و هر قسمتی را جداگانه بین تمامی مالکان تقسیم کرده اند و باز چون در موقع تقسیم زمین موروثی حقی از کسی ضایع نشود هر کرتی (Kart) را جداگانه میان وراث تقسیم می کنند و خلاصه کلام این که آنقدر کرت ها را به وسیله مرز خاکی و در دهه های اخیر با سنگ به چند قسمت تقسیم کرده اند که بسیاری از آنها از 2 متر مربع بزرگ تر نیستند! البته زمین یک متر مربعی هم یافت می شود! همچنین کم نیست کرتی که به واسطه تعدد مالکان 2 یا 3 نوع محصول در آن کشت می شود! ? قوانین صد ساله به طور کلی در همه امور نظم و مقررات خاصی حکمفرماست. تقسیم زمین، تقسیم محصول مالکیت بر مراتع، مالکیت بر زمین های مسکونی، دامداری، مقررات اجتماعی و بسیاری امور دیگر که هیچ یک بدون مقررات نیست قوانینی است که از صدها سال پیش همچنان جاری بوده و کسی توانایی تغییر آن را ندارد و قوانین شهرنشینی و مدنیت امروزی نیز نتوانسته بر آنها تأثیرگذار باشد. همه اهالی به رعایت این مقررات بدون دشنه و پاسبان پایبند هستند. اختلاف های ملکی که عمده ترین مورد نزاع روستاییان است هم در ماخونیک به ندرت دیده می شود. در سال های خشکسالی با تعاون و همکاری و باز هم با رعایت مقررات به اتفاق به کشت و کار اشتراکی در زمین یکی از مالکان می پردازند و در هر رشته ای و هر کاری یک سرپرست وجود دارد که قول او برای دیگران حجت است حتی برای کسانی که سرپرستی رشته دیگری را برعهده دارند. مسکن روستای ماخونیک نیز از وجوه قابل تأمل و در برخی موارد اعجاب برانگیز است. خانه های روستای ماخونیک بعد خاصی نداشته و معمولاً چهارگوش نیستند. برای ساخت خانه در این بخش چون زمین مسطح کمتر وجود داشته شیب تپه را کنده و زمین را مسطح می کرده اند. برخی جاها خانه ها همکف کوچه هاست و در بالاترین سطح، ارتفاع خانه ها از 1 /5 متر فراتر نمی رود. در گذشته برای بستن در 60 تا 80 سانتیمتری خانه ها از تعدادی بوته که با طناب به هم بسته شده استفاده می کرده اند و هنگامی که به داخل خانه می رفتند بوته ها را به دهانه در هدایت می کردند تا از سرمای زمستان در امان باشند. ? خانه آدمی یا خانه نشست بعدها در ها از تنه درخت و بدون میخ به صورت یک تکه ساخته شده که نمونه های آن هنوز در بافت قدیم مشاهده می شود. به خاطر جلوگیری از وزش بادهای شدید از سمت شمال و شمال غرب و بهره گیری از نور خورشید در خانه ها عموماً به سمت جنوب باز می شوند. دیوار خانه ها با سنگ و گل ساخته شده و سقف را از تنه درختان محلی و بوته می پوشانند. پشت بام خانه ها بیشتر بیضی و آبریز خانه ها از سنگ است. به طور معمول در میان چند اتاقی که بدون حصار در کنار یکدیگر ساخته شده تنها یک اتاق مورد استفاده شخصی انسان قرار می گرفته که به آن خانه، خانه آدمی یا خانه نشست می گفته اند. این خانه که مساحت آن حدود 10 تا 15 متر مربع است. برای نشیمن، خوابیدن، پخت و پز، انبار جو و گندم، کارگاه بافندگی و اتاق پذیرایی به کار می رود و سایر اتاق ها که بعضاً کوچک هستند برای نگهداری حیوانات و انبار علوفه و چغندر استفاده می شود. عوامل مهم شکل گیری مسکن روستا عوامل طبیعی، اقتصادی و مذهبی است اگرچه نمی توان میان نشانه های فرهنگی یک روستا تفاوتی قائل شد ولی مسکن روستای ماخونیک از خوراک و پوشاک و حتی بسیاری از نشانه های فرهنگی دیگر روستا جالب توجه تر است و نیاز به تعمق بیشتری دارد. در روستای ماخونیک هیچ معماری ویژه ای به چشم نمی خورد و در نگاه اول هیچ نکته جالب توجهی به نظر نمی رسد. با بررسی بیشتر تفاوت های چشمگیر بافت و بناهای دیگر روستا با روستاهای دیگر نمایان می شود. روستای ماخونیک از نظر بافت کلی، روستایی مجتمع و توده ای است که در دامنه کوه ماخونیک شکل گرفته است. سنگلاخ بودن و ناهمواری زمین، مسائل امنیتی، رابطه خویشاوندی و شرایط اقلیمی از عواملی هستند که موجب کوچک و مجتمع شدن روستا شده است. از نظر مسائل امنیتی با توجه به حمله ازبک ها در گذشته، ماخونیک در حصار تپه ها پنهان بوده است. بافت قدیم روستا در دامنه تپه و خانه ها به طور فشرده و در گودی زمین ساخته شده اند؛ به طوری که روستا از داخل رودخانه که در گذشته محل عبور و مرور بوده به هیچ وجه دیده نمی شده است .حتی جایگاه اولیه آنها که در نزدیکی چشمه و قنات بوده است به طور فشرده در لابه لای کوه و تپه ها پنهان شده که نقل می کنند در زمان ترکمن تازی، سگی پارس کرده و محل آنها را به دشمن نشان داده است وگرنه با وجود نزدیکی خانه ها به محل عبور و مرور باز هم روستا از دید آنها پنهان بوده است. خویشاوندی نیز در بافت روستا تأثیرگذار بوده است. براساس قوانین اجتماعی روستا هر شخصی علاوه بر مالکیت خانه خود مالک محدوده جلوی خانه اش نیز هست و به غیر از خانواده و اقوام نزدیک کسی حق ندارد در جلوی خانه اش خانه ای بسازد که این کار موجب رابطه ای میان بافت روستا و خویشاوندی اهالی شده است. از نظر شرایط اقلیمی نیز با توجه به سرمای سخت زمستان و کمبود مصالح، خانه ها در دل زمین و به طور فشرده در کنار یکدیگر ساخته شده اند تا بدین وسیله از شدت باد و در نتیجه سرمای زمستان کاسته شده و بر آن غلبه کنند. روستا روی سه تپه و در کنار دو آبراه که از شمال به سمت جنوب امتداد و شیب دارد، بنا شده است. برج روستا در بافت قدیم روستا و برفراز تپه ای با سنگ و گل ساخته شده است که در مواقع ناامنی اهالی به آن پناه می برده اند. هسته اولیه روستا در ضلع شمال تا غرب، جنوب غربی و شمال شرقی برج ساخته شده است و مسجد روستا در وسط این هسته قرار گرفته است. در بافت میانه پیشرفت روستا بیشتر به سمت شمال- شرق و غرب صورت گرفته است. در سال های اخیر نیز بیشتر پیشرفت روستا به سمت شرق و جنوب شرقی بوده است. اینها تنها بیان گوشه ای از جاذبه های طبیعی و تاریخی این استان است؛ به طور یقین نه تنها در این استان بلکه در تمام استان های ایران می توان صدها جاذبه به این شکل و شمایل را تعریف کرد و مانند ماسوله و ابیانه راه گردشگران داخلی و خارجی را هموار کرد. اما آنچه مسلم است این که این گونه میراث داری بدون برنامه های هدفمند، دراز مدت و فکر پویا راه به جایی نخواهد برد.
90/12/14::: 11:52 ص
اولین دیدگاه را شما بگذارید
دیگر همایشی مردمی از انسانهای خونگرم روستای سنو وروستاهای مجاور در محل چشمه سنو برگزار شد تابه شکرانه آب پر برکت آن که به لطف خداوندوتوجه علی ابن موسی الرضا همه مردم از آن بهره مندند سفره ای نذری پهن کنند وبلغوری بپزند. صبح جمعه اول خرداد 1388مردم روستا آرام قرار نداشتند پیر وجوان وحتی کودکان با پای پیاده وتعدادی هم باوسایل نقلیه خود را به محل چشمه رساندندتا در ان مراسم شرکت کنندبرخی از مردم از صبح زود برای پختن بلغور در محل چشمه حضور داشتند این مراسم هر سال باحضور باشکوه مردم برگزار می شودوبه جاست که از حاج محمد حسین نبی زاده که سالهای قبل زحمات زیادی درجهت تداوم این مراسم سنتی کشیده بود یادی شود
90/12/14::: 11:43 ص
اولین دیدگاه را شما بگذارید
روستای خشک در فاصله 90 کیلو متری شمال شرقی بیرجند،45 کیلو متری جنوب شرقی قاین و 33 کیلو متری جاده اصلی مشهد-بیرجند واقع شده است.خشک دارای آب و هوای معتدل و کوهستانی می باشد.آب آن از قنات و محصول آن غلات و زعفران و شغل اهالی زراعت و مالداری و راه مالرو است .این روستا یکی از مناطق اسماعیلی نشین منطقه قهستان بوده و نسبت به سایر روستاهای منطقه جنبه مرکزیت دارد.در"معجم البلدان یاقوت حموی" در ذیل کلمه خشک چنین آمده است: الخشک باب من ابواب هرات.(خشک دری از درهای هرات است)اولین مسلمانی که در روزگار فتوحات اسلام به آن وارد شد مردی بود که به او عطا ابن ثابت (آزاد شده بنده لیث)می گفتند از آن زمان نام این روستا خشک نامیده شده است
در قدیم خشک به نامهای سبزوار و خلیل آباد نیز مشهور بوده است که از علت تغییر نام آن اطلاع چندانی در دسترس نیست،بنا به روایتی در ابتدا مردم خشک یک طائفه به نام شاه حسین بودند با مرور زمان چهار طائفه دیگر از عرب خانه،دهانه مهرک،پی کوه گل و ایله به خشک آمدندکه این طائفه ها از ترس حمله ترکمن ها با هم در دو قلعه به نام های آقا میر و میرزا کوچک که در وسط خشک، در دل کوه واقع شده بود زندگی می کردندوبنا به گفته ای تمام املاک خشک متعلق به همین دو نفر یعنی آقا میر و میرزا کوچک بوده است و مردم در املاک آنها به کار کشاورزی مشغول بود ه اند.این قلعه ها از طریق راه های زیر زمینی به آب قنات خشک و محله گاو ها راه داشته ودر مواقع خطر مردم از طریق این راه ها رفت و آمد می کرده اند.سر هر قنات یک برج قرار داشته که موقع حمله ترکمن ها به روستا کشاورزان از این برجهابه عنوان سنگر استفاده می کرده اند.
این وضعیت ادامه داشت تا اینکه در یک مراسم عروسی،ترکمن ها به ده حمله می کنند و بعد از کشتن شدن رییس آنها به نام جنبو ،فرار می کنند و دیگر بر نمی گردندو امنیت به خشک بر می گردد و به مرور مردم از قلعه خارج شده و در اطراف قلعه خانه سازی می کنند.آثار تخریب شده قلعه هنوز وجود دارد که چند سالی است که یک تقویت کننده امواج تلویزیونی در کنار آن نصب شده است. در یک فرسنگی روستا آثار سد عظیمی از گذشته های دور به چشم می خورد.طول این سد حدود 100 متر ،ارتفاع آن 15 متر و ضخامتش 5 متر می باشد.(بند اَقول)
کوچ سنت ها از میان عشایر
طالقان
عکس ها از:علی حمیدیان،حامد ابوالقاسمی
90/12/14::: 11:40 ص
اولین دیدگاه را شما بگذارید
3) قلعه (ارگ) بم. شهر قدیمی در محوطه ای محصور در شمال شرقی شهر کنونی بم، که به نوشتة وزیری کرمانی (1354 ش، ص 92) بر روی سنگی به ارتفاع حدود دویست ذرع قرار دارد و بزرگترین قلعة سالم ایران است. این قلعه از دو قسمت تشکیل شده است: قسمت شمالی که بر روی تپه ای سنگی و مرتفع قرار دارد، و قسمت جنوبی که در گودی واقع است. در دورة قاجاریه، به لحاظ عظمت قلعه، اعتمادالسلطنه (1367-1368 ش، ج 1، ص 470) آن را «قلعة خدای آفرین» ضبط کرده است. امروز همة قسمتهای این ارگ، به صورت آثار باستانی نگهداری می شود، و قسمتی از شمال آن بازسازی شده است. شهر قدیمی ظاهراً تا 1253 مسکونی بوده، و پس از آن بتدریج از سکنه خالی شده است. مدتی از ارگ آن (قسمت شمالی) به عنون پادگان استفاده می شد (وزیری کرمانی، 1354 ش، ص 94). شهر قدیمی بم ویژگیهای شهرهای ایران بویژه شهرهای خراسان دورة اسلامی را دارد، و مشتمل بوده بر قلعه یا ارگ (حاکم نشین) و خزاین و زندان. قسمت اصلی شهر (به اصطلاح جغرافیانویسان قدیم: شارستان) و گرداگرد آن (رَبَض) با برج و بارو از هم جدا می شد. امروز گاهی به اشتباه همة قسمتها را ارگ یا قلعه می گویند. هستة مرکزی شهر (جای مسکون) که در گودی قرار گرفته، به شکل مربع مستطیل با شیبی از مغرب به مشرق به طول حدود 425 متر، و عرض آن از شمال به جنوب حدود سیصد متر است (گوبه ، ص 305)، ارگ (حاکم نشین)، در شمال این مربع مستطیل و متصل به آن بر روی کوه سنگی واقع است و از فراز آن کوههای شاهسواران در جنوب دیده می شود. محوطة کوچکی در شمال غربی شهر قدیمی به مساحت حدود 175 مترمربع قرار گرفته که احتمالاً بعداً به آن الحاقاتی شده است (همانجا). دژ قدیمی، با خندقی در جنوب که پلی روی آن بوده، و با برجها و باروی (چهار حصار) کنگره دار محافظت می شده است. این دژ بارها مرمت شده است. دروازه اصلی در جنوب پس از پل قرار دارد، و آثار دروازة شمالی با برجی کنار آن به نام کَتِ کِرْم (یا کَدِ کرم)، میان دیوار دوم و سوم دیده می شود. شهر مشتمل بر میدان و بازار و تکیه و مسجد و حسینیه و زورخانه و چاه و آسیای بادی و اصطبل با آخور (پس از دیوار دوم)، و حمام و زندان بود و با چند بارو و برج حراست می شد. پس از دیوار بلند دوم و دروازة آن، محوطه ای با اتاقهای متعدد برای نگهبانی دیده می شود، که چاهی در آن حفر شده و ساختمان دو طبقة کنار آن هنوز برجاست که احتمالاً در دوره ای قدیمی بر روی بناهای قدیمتر ساخته شده است. مجموعة میرزا نعیم در مشرق بازار قرار دارد که اخیراً تعمیر شده است. محوطة حاکم نشین با برج و بارو، و دروازه و حرم حاکم در جنوب آن و خانه ای به نام «چهارفصل» پس از دیوار سوم قرار گرفته که سالمترین قسمت به جا مانده از شهر قدیمی است که پیش از انقلاب اسلامی تعمیر شده است. ویرانه های مسجد در قسمت جنوبی شهر در مشرق بازار قرار دارد که در محوطة شمالی آن محلة اعیان نشین بود، و نزدیک آن زورخانه ای با عمق 5/1 متر به شکل مربع قرار داشت. ساختمان اصطبل و طویله در محوطة زیر ارگ، و میدانی در بالای بازار با کاروانسرایی نزدیک آن قرار گرفته است. مسجدی نیز که احتمالاً بر روی خرابه های مسجد جامع (از دورة صفاریان)احداث شده است، محرابی با تاریخ 810 دارد. امروزه از مسجد جامع دورة صفاریان، براثر خاکریزی بر سطح مسجد دورة صفاریان، بر روی مسجدی قدیمیتر بنا شده بوده است. در کنار مسجد، چاهی وجود دارد که نزد اهالی مقّدس است. در سال پیروزی انقلاب اسلامی نماز عیدفطر در همین مسجد که حیاطی مربع شکل دارد خوانده شد. در سوگواریهای مذهبی، مردم از شهر جدید بم به این مسجد می روند و در محراب آن شمع روشن می کنند. به نظر گوبه، از رودی که از شمال ارگ می گذشته، نهری حفر شده بوده که وارد شهر می شده است (ص 306)، و امروزه بستر خشک آن دیده می شود. مقدسی (ص 465) نیز از نهری نام برده که از محلة بزازان می گذشته است و ظاهراً مقصود او همان نهر است. همچنین مقدسی از یکی از مساجد جامع که اصطخری (ص 166) و ابن حوقل (ص 312) نیز از آن نام برده اند، سخن گفته است که آثار آن در مغرب محوطة اصلی به جا مانده است. شمال غربی آن کاروانسرا و حسینیه ای قدیمی قرار دارد. محله قدیمی بزازان بیش از همة قسمتها ویران شده است. در شمال این محله، دروازه ای با باروی کنگره دار، قسمت اصلی شهر را از ارگ جدا می کند که پس از آن قسمت دوم شهر قرار گرفته و با خیابان شرقی – غربی از قسمت اول جدا شده است. عمده ترین ساختمان آن، میدانی است که در کناره های آن آخورهای اسب، و در قسمت جنوب شرقی آن چاهی قرار گرفته است. آثار آسیای بادی در قسمت شمال غربی آن دیده می شود. بالای آخورها در طبقة دوم جای سربازان بوده است. گویا در همین جا بوده است که لطفعلی خان زند، پس از درگیری با حاکم بم دستگیر می شود. در قسمت غربی این محوطه، پس از جایگاه سربازان و میدان و آخور، کاروانسرای قدیمی واقع شده است. در قورخانه، خانة نظامیان دو طبقه است. زندان در محوطة اداری حاکم نشین قرار دارد که پس از گذشتن از دالانی به عمق چهارمتر به محوطة پهن تری متصل می شود. به نظر پوپ ، ویرانه های دیواری که در مشرق شهر قدیمی در محلة باغ دروازه (امروزه نزدیک گورستان) دیده می شود، بقایای مسجد حضرت رسول صلّی اللّه علیه و آله و سلّم است که عبدالله بن عامر در دورة عثمان آن را بنا کرده است (ج 3، ص 930؛ ظاهراً پوپ این مطلب را از کتاب سفرنامة ژنرال سرپرسی سایکس، ص 254، و سایکس آن را از تاریخ کرمان، وزیری کرمانی، 1364 ش، ج 1، ص 280، گرفته است). اما این مطلب چندان صحیح به نظر نمی رسد، زیرا رفتن عبدالله بن عامر به شمر بم در کتابهای معتبری مانند فتوح البلدان بلاذری و تاریخ الرسل و الملوک طبری نیامده است؛ بعلاوه مسلمانان مساجد را در داخل شهر می ساختند، نه در کنار شهر، سایکس محلةکنونی گوزاران را کنار رود کجاران (گزاران) شاهنامه می داند (سایکس، همانجا). وضع ساختمان قلعه از دورة ناصرالدین شاه (حک: 1264-1313) تاکنون تغییر چندانی نکرده است. به نوشتة ذوالفقاری کرمانی (ص 23)، در دورة ناصرالدین شاه، قطر دیوار قلعه 28 ذرع، وعرض خندق دوازده ذرع بود. دروازة اصلی در جنوب بود و از روی پلی چوبی وارد شهر می شدند. قلعه دارای 51 برج در پیرامون، و نُه برج با شکلهای مختلف و بسیار بزرگ بود. برج میان دیوار غربی، سیزده ضلع بیقاعده داشت و محیط آن 104 ذرع بود. از زیر آن آبی از بیرون وارد شهر می شد، اما در همة خانه ها برای هنگامی که در محاصره قرار می گرفتند چاه کنده بودند که عمق آنها میان پنج تا هشت ذرع بود. از دروازة اول که داخل شهر می شدند، نخست از میان بازاری رو به شمال می رفتند که طول آن 120 ذرع و عرض آن چهار ذرع بود که از هر سو راسته بازار داشت. برای ورود به ارگ می بایست از سه دروازه می گذشتند، به عبارت دیگر شهر با ساخت دیوار محافظت می شد. در شمال، در دیوار قلعه رو به بیرون دروازه ای بود که مخصوص اهل ارگ بود و به آن دروازة کَتِ کَرْ می گفتند. پس از شکست آقاخان محلاتی، سکونت در قلعه و شهر قدیمی ممنوع شد، از اینرو مردم بیرونِ قلعه را آباد کردند (ذوالفقار کرمانی، ص 20، 23-24). پیشینه. الف) پیش از اسلام. درباره بم پیش از اسلام و قلعه آن اطلاع چندانی در دست نیست. به نوشتة اعتمادالسلطنه (1367-1368 ش، همانجا) بم از بناهای بهمن بن اسفندیار است. در اواخر دورة اشکانیان، از لشکرکشی اردشیر به منطقه ای که بم در آن قرار داشت مطالب فراوانی در دست است نام آثار باستانی پیرامون قلعة بم امروزی، مانند نرماشیر و قلعة دختر، از زمان ساسانیان حتی پیش از آن در منابع دیده می شود. ظاهراً منطقة بم در دورة اشکانیان نیز آباد بوده است. طبق کارنامة اردشیر بابکان، او در لشکرکشی خود به دژ گذاران (در شاهنامه: کجاران) با هفتان بوخْت ( در شاهنامه: هفتواد)، پادشاه آن منطقه، به جنگ پرداخت (ص 55-61) فردوسی محل کجاران را در خطة دریای پارس (خلیج فارس و دریای عمان) آورده است (ص 139). از لحاظ جغرافیای آن زمان، دریای پارس پهناورتر بود وبطلیموس آن را پرسیکوس سینوس ضبط کرده است (مشکور، ص 12). طبق مطالب کارنامة اردشیر بابکان، هفتان بوخت در دژ گذاران پادشاهی می کرد، و دژ گولار و دستگرد (دستجرد= مزرعه)، جزو دژ گذاران به شمار می آمد (ص 55-61) به نوشتة فردوسی، هفتواد پس از کشتن یکی از امرای محلی، بر سر کوهی نزدیک کجاران دژی ساخت (ß فردوسی، ج 7، ص 141-142) که احتمالاً نخستین پایه های قلعة بم بود، چون در آن نزدیکی جز کوه سنگی که امروزه ارگ بم بر روی آن است، کوهی دیده نمی شود. فردوسی رویداد تاریخی لشکرکشی اردشیر را با افسانة شگفت انگیزی در هم آمیخته است؛ برای مثال از دختر هفتواد «اختر» (بخت و اقبال) سخن گفته که به پنبه ریسی می پرداخته است. او با پرورش کرمی در دوکدان و استفاده از فَره «اختر» (اقبال) کرم، توانسته بود طرازی فراوان بریسد که سبب ثروتمند شدن هفتواد شده بود. بنابر مطالب شاهنامه قلمرو هفتواد که شاه آن منطقه شمرده می شد، از دریای چین تا کرمان بود (همان، ج 7، ص 143). طبق مطالب کارنامة اردشیر بابکان، هنگام لشکرکشی اردشیر به گذاران، هفتواد بر بومِ سِند و مکران و دریای پارس نیز فرمانروایی داشت (ص 57). اردشیر بی شک از راه سیرجان – دارزین یا جیرفت – دارزین به بم لشکر کشیده است. چون لشکر دوازده هزار تنی او نمی توانسته است از مسیر بدون آب (رود) و چمنزار پیشروی کند، در شاهنامه بارها از واژة آبگیر در مسیر این لشکرکشی سخن به میان آمده که ظاهراً مقصود هلیل رود یا رود لاله زار است (فردوسی، ج 7، ص 145، 147). در کارنامة اردشیر بابکان همچنین آمده است که در جنگ دوم، پس از پیروزی اردشیر و کشته شدن هفتان بوخت، اردشیر «خواسته و زر و سیم از آن به دژ به هزار بار شتر کرد [و] به گوار (اردشیر خُرّه) گسیل کرد» (ص 87). طبری (سلسلة اول، ص 820) نیز این مطالب را تـایید کرده است. به نوشتة او، اردشیر به اَلّار (نولدکه، ص 41-69: گُلار) از رستاق (از مناطق روستایی) کوجَران (کجاران) لشکرکشید و مال و گنج فراوان به دست آورد که این ثروت بی تردید از تولید ابریشم آن منطقه بوده است. ظاهراً انگیزة لشکرکشی اردشیر به گذاران نیز به دست آوردن ثروت حاصل از ابریشم بوده است. بارون کارا دو وو، پس از بررسی دقیق مطالب شاهنامه، به این نتیجه رسیده است که خاستگاه ابریشم، باید ایران باشد، نه چین (ج 1-2، ص 290). ب) پس از اسلام. به نوشتة افضل الدین کرمانی (ص 121)، کرمان را عبدالله بن عامر کُرَیْز گشود و تربت او در بم است. برخی نیز گویند آنجا را عمربن عبدالعزیز فتح کرد، اما نخستین بار بلاذری (ص 551) نام بم را آورده است. به نوشتة او، هنگام فرار یزدگرد و سقوط شیرجان (سیرجان) ابوموسی اشعری، ربیع بن زیاد را به کرمان گسیل داشت. او نواحی پیرامون شیرجان را گشود و با اهل بم و اندغار [از شهرهای قدیمی کرمان] صلح کرد، اما بعداً این بلاد کفر ورزیدند و پیمان شکستند. در دورة بعدی، بویژه پس از استحکام حکومت مرکزی در بغداد و رونق گرفتن اقتصاد منطقه، اطلاعات ما از بم بیشتر است. از قرن سوم و چهارم از بم و از جاده هایی که بم را با مناطق و شهرهای دیگر پیوند می داده مطالبی آمده است. ابن خردابه (ص 49، 54) و قدامه بن جعفر (ص 196) از جادة بم – جیرفت تا نرماشیر سخن گفته اند. قلعة بم در آن دوره مشهور بوده است، به طوری که یعقوب لیث در شوال 259 رهسپار نیشابور شد و محمدبن طاهر را دستگیر کرد و خود و خاندانش را در قید و بند به قلعة کرمان فرستاد (یعقوبی، ص 85) یعقوبی (ص 62) در قلاع کرمان از قلعة بم سخن گفته می افزاید: «قلعة کرمان که به آن قلعة بم می گویند...» ظاهراً این سخن به لحاظ اهمیت قلعة بم در آن دوره در ولایت کرمان بوده است. ابن فقیه (ص 206، 208) بم و جیرفت و هُرموز را از شهرهای کرمان آورده و فاصلة جیرفت – بم را بیست فرسنگ نوشته است. ابن رسته (ص 106) نخستین بار بم را از کوره های استان کرمان ضبط کرده است. از قرن چهارم به بعد، به لحاظ پیدایش مرکزیت درسرزمینهای خلافت و توسعه یافتگی اقتصادی – اجتماعی جهان اسلامیِ آن روز، اقتصاد بم نیز رونق گرفت، زیرا آب فراوان داشت و در مسیر جاده ای بود که از کویر می گذشت. بم از یک سو مناطق جنوب شرقی ایران را به خراسان (و ماوراء النهر) و چین و ماچین، و از سوی دیگر ایالات سیستان، سند و کابل و حتی هندوستان را به بغداد (مرکز خلافت) پیوند می داد و از این طریق با آن مناطق مراودة اقتصادی داشت؛ از اینرو به یکی از کانونهای برخورد فرهنگی و اجتماعی قومهای مختلف تبدیل شد، و نیز محل داد و ستد کالاهای ممالک مختلف گردید. در این دوره، کرمان از لحاظ جغرافیایی به دو بخش شرقی و غربی تقسیم و، دوشق خوانده می شد: شق شرقی مشتمل بر بم و نرماشیر و جیرفت بود (محمدبن ابراهیم، ص 32، حاشیه). بم در این دوره به لحاظ رشد شهرنشینی در بلاد اسلامی، از طریق هرموز و دریای فارس با عراق و شام و مصر روابط اقتصادی یافت؛ و ناحیة بم با دهکده های حاصلخیز و آب و هوای خوش که بهتر از جیرفت بود، شهرت پیدا کرد. اصطخری (ص 164) و ابن حوقل (ص 312-315) از دیوار مستحکم بم و جاده های آن تا سیرجان و هرموز، و از طرازی [=کارگاهی] که در آنجا سلطان داشت مطالبی آورده اند و محصولات آن را ستوده اند؛ از جمله جامه های بلند که به عراق و مصر و خراسان صادر می شد، طیلسانها، و جامه هایی عالی که هریک حدود سی دینار ارزش داشت و در عراق و خراسان و مصر به فروش می رفت (نیزß مقدسی، همانجا). در 372، به نوشتة مؤلف حدود العالم (ص 128)، «بم شهری است با هوایی تن درست و اندر شهرستان وی حصاری است محکم و از جیرفت مهتر است، و اندر وی سه مزگت [=مسجد] جامع است، یکی خوارج را و یکی مسلمانان را، و یکی اندر حصار، و از وی کرباس عامه و دستار بمی و خرما خیزد.» ظاهراً پس از قرنها دوباره بم به تولید ابریشم دست یافت و توانست فرآورده های ابریشمی خود را به بلاد دیگر صادر کند و به احتمال قوی مبدا «جادة ابریشم» بم بوده است. قلعة بم از قرنهای نخستین اسلام تا دورة قاجاریه 1255-1256، اغلب پناهگاه شورشگران بوده است، به طوری که در 297 سُبکَری، حاکم فارس، پس از شکست خوردن از سردار خلیفه در شیراز، به بم پناهنده شد (ابن اثیر، ج 6، ص 136) در 324. معزالدوله دیلمی در یورش به کرمان، بم را تصرف کرد (همان، ج 6، ص 255) در 364، یُوزتُمُر پس از شکست از مطهربن عبدالله، سردار عضدالدوله، وارد بم شد و حصاری گردید (همان، ج 7، ص 62). در 391، بهاء الدوله دیلمی به سرداری استاد هرمز به بم حمله کرد. در این هنگام طاهربن خلف از صفاریان در قلعة بم به سر می برد (همان، ج 7، ص 210) در492، تیرانشاه، پسر تورانشاه فرزند قاوُرْت، پس از شورش مردم کرمان بر ضد او به شهر بم فرار کرد، اما اهالی بم از ورود او به شهر جلوگیری کردند و با وی جنگیدند (همان، ج 8، ص 203) در 584، افضل الدین کرمانی در عِقدالعُلی برای نخستین بار بم را ولایت ضبط کرده است. به نوشتة او، بم ولایتی معمور از بلاد کرمان بود و از آنجا ابریشم صادر می شد (ص 128) در دورة سلاجقه، به دستور محمدبن ارسلان شاه (536-551) مساجد و رباط و مدرسه در بم و جیرفت ساخته شد (محمدبن ابراهیم، ص 42) ادریسی، جغرافیادان بزرگ جهان اسلام در بلاد مغرب (493-560) از کارگاههای پارچه های پنبه ای و طیلسانهای فاخر بم که بازرگانان به بلاد مصر و شام و عراق می آورده اند، مطالبی گفته که نشان دهندة رونق صنایع دستی دربم و پیوندهای اقتصادی بم با دیگر بلاد اسلامی است (ج 1، ص 435) در قرن ششم، بم از لحاظ مرکزیت سیاسی وضع خاصی پیدا کرد، به طوری که در حکومت ملک ارسلان بهرامشاه بن طغرل (متوفی 567 یا 570)، برای نخستین بار «دارالملک» خوانده شد (محمد بن ابراهیم، ص 56، 69، 71) در اواخر قرن هشتم، در تسلط غزان بر کرمان، فرزند کهین ملک دینار عجمشاه (حک: 592-600) در بم حکومت می کرد (همان، ص 192) در اوایل قرن هفتم، یاقوت حموی بم را «مدینه جلیل» و از شهرهای بزرگ کرمان نوشته و آب آن را از قنات دانسته است (ج 1، ص 737) که نشاندهندة آبادیها و کشتزارهای پیرامون قلعة بم (شهر بم در آن روزگار) است، چون آب قنات به قلعه که در ارتفاع قرار داشت سوار نمی شد و احداث قناتها برای کشت در نواحی اراضی جنوب قلعة کنونی بم بود. این اراضی امروزه مشتمل بر شهر بم و حومة آن است. ظاهراً از اوایل قرن هفتم، گروههایی از مردم در خارج از قلعه نیز ساکن بوده اند. از قرار معلوم بر اثر حملة مغول و جنگهای فراوان پس از آن، در بم دشواریهای اقتصادی – اجتماعی پدید آمده بود، به طوری که رشیدالدین فضل الله (645-718) به پسرش که حاکم کرمان بود، دستور داد مدت سه سال مردم کورة ولایت بم را از پرداخت مالیات معاف کند تا کشتزارهای ایشان شود (رشیدالدین فضلالله، ص 10-12). در 696 غازانخان، محمدشاه پسر حجاج سلطان را به کرمان فرستاد، چون در این هنگام نصرت مَلِک شورش کرده و در قلعه بم متحصن شده بود (وصاف حضره، ص 181). بر طبق مطالب تاریخ آلمظفر، امیر مبارزالدین (700-765) از شاهان آلمظفر، پس از چهار سال محاصره قلعه بم، آن را گشود (کتبی، ص 44-45) و سرانجام در قلعه بم درگذشت. بم در دوره آلمظفر رو به ویرانی نهاد (همان، ص 144). حمدالله مستوفی قلعه بم را همان قلعه هفتواد دانسته است. به نوشته او «کرم هفتواد در بم بترکید» (ص 140). در 742، هنگام یورش امیر مبارزالدین به قلعه بم، اخی شجاعالدین خراسانی که مدتی کوتوال قلعه بم بود، ارگ بم را تعمیر کرد و آماده دفاع شد (وزیر کرمانی، 1364 ش، ج 1، ص 483). در این هنگام، بم دارای خندق و حصاری بود (معینالدین یزدی، ج 1، ص 130) که کما بیش مطابق با خندق و حصار امروزی قلعه بم است. پس از حمدالله مستوفی، دیگران هم بم را همان قلعه هفتواد دانستهاند، از جمله معینالدین یزدی در 767 مینویسد: «در خطه بم قلعهای است که از بلندی ایوان به عمارت سلیمان اشتهارد یافته است و در تواریخ عجم ذکر آن به دژ هفتواد مانده است» (ج 1، ص 123). در 811، میرزا ابابکر، از سرداران تیموری، در خطه بم، شهر و بلوکات پیرامون آن را مدتی تصرف کرد (خواندمیر، ج 3، ص 571). در اوایل قرن نهم، مردم در بیرون از قلعه بم هم ساکن بودهاند، زیرا طبق مطالب رساله مقامات عرفای بم (اوبن، ص 178) «چون ابابکر به بم آمد، لشکر از هر طرف بر او گرد آمدند و او را ترغیب کردند به عمارت قلعه بم چنانکه حکم کردند که خلق بروند و بنیاد عمارت کنند و خانهها به اندرون قلعه برند.» در 857، طبق مطالب مقامای عرفای بم (همان، ص 124) هنگامی که سلطان سنجر ]=بابر میرزا[ کرمان را گشود، در بم قحطی پیش آمد «چنانکه در بم بر دو دولتخانه سید ]طاهرالدین محمد، از عرفای بزرگ بم[ بسیار خلق جمع میشدند و نان میگفتند و جان میدادند.» در 860، سیدطاهرالدین محمد، در این شهر به قتل رسید (همان، ص 129-131). به نوشته میرمحمد سعید مشیزی (بردسیری) در 1047، بم با جیرفت و نرماشیر و خبیص جزر ولایت اربعه به شمار میآمد (ص 95، 217، حاشیه). در 1105 که شاه سلطان حسین جانشین پدرش شد، محمود افغان نیز به ایران حمله کرد. محمود افغان در حمله به نرماشیر، به کوتوال قلعه بم نامه نوشت، اما حاکم با او همراهی نکرد (باستانی پاریزی، ص 380). پس از محمود، اشرف غلزائی بر سر کار آمد. در این دوره اوغانان ]=افغانها[ توانستند بم را مانند گواشیر و نرماشیر و خبیص و گَوک (گلباف کنونی) و رفسنجان تصرف کنند (وزیری کرمانی، 1364 ش، ج 2، ص 651). در 1209، لطفعلی خان زند از دست لشکریان آقامحمد به قلعه بم گریخت (سپهر، ج 1، ص 69). او مسافت شهر کرمان تا قلعه بم را که 34 فرسنگ بود، در یک شبانهروزی طی کرد (موسوی اصفهانی، ص 389). پس از آن، آقا محمدخان قاجار (حک: 1200-1211) ششصد اسیر را در کرمان زد، و سرهای آنان را با سیصد اسیر به بم فرستاد، حاکم بم نیز آن سیصد اسیر را به قتل رسانید و با سرهای این نهصد تن منارهای در شهر برپا کرد که هفده سال پس از آن (1226) سیاح انگلیسی، پاتینجر، آن را به چشم خود دید (ص255، پانویس 2). به نوشته او بازار بم بزرگ و پر از انواع کالاها بود (ص 230). به نوشته شیروانی در 1248، بم هزار خانه داشت و دارای میوههای گرمسیری و سردسیری بود (ص 148). به نوشته اعتمادالسلطنه، در 1255 «آقاخان محلاتی، ابنشاه خلیلالله رئیس طایفه اسماعیلیه که سابقاً به بم متحصّن شده بود، اطمینانی یافته به دارالخلافه آمد» (1363-1367 ش، ج 3، ص 1649). به نوشته وزیری کرمانی (1354 ش، ص 94) آقاخان محلاتی در 1253 پس از شورش، قلعه بم را مامن خود ساخته بود. در 1271، ارگ بم تعمیر شد (اعتمادالسلطنه، 1363 ش، ج 1، ص 95). در 1293، به نوشته وزیری کرمانی (1354 ش، همانجا)، در بالای ارگ بم آسیای بادی بود که با باد شمال به حرکت در میآمد. در دوره ناصرالدین شاه، در 1268، دو رشته قنات در بم و نرماشیر احداث شد (اعتمادالسلطنه، 1363 ش، ج1، ص 92). در این دوره منسوجات بم معروف بود (اعتمادالسلطنه، 1367-1368ش، ج1،ص 470). در 1297 فیروزمیرزا فرمانفرما در سفرنامه کرمان و بلوچستان مینویسد: «شهر (بم) که در زیر ارگ واقع شده بکلی خراب میباشد که خانوار هم ساکن نیست» (ص 7). منابع: ابناثیر، الکامل فیالتاریخ، بیروت 1405/1985؛ ابنحوقل، کتاب صورهالارض، چاپ دخویه، لیدن 1967؛ ابنخرداذبه، کتاب المسالک و الممالک، چاپ دخویه، لیدن 1967؛ ابنرسته، کتاب الاعلاق النفیسه، چاپ دخویه، لیدن 1967؛ ابنفقیه، مختصر کتاب البلدان، چاپ دخویه، لیدن 1967؛ محمدبن محمد ادریسی، کتاب نزهه المشتاق فی اختراق الآفاق، قاهره ]بیتا[؛ ابراهیمبن محمد اصطخری، کتاب مسالک الممالک، چاپ دخویه، لیدن 1967؛ محمدحسنبن علی اعتمادالسلطنه، تاریخ منظم ناصری، چاپ محمد اسماعیل رضوانی، تهران 1363-1367 ش؛ همو، المآثر و الآثار، در چهل سال تاریخ ایران، چاپ ایرج افشار، ج 1، تهران 1363 ش؛ همو، مرآه البلدان، چاپ عبدالحسین نوائی و میرهاشم محدث، تهران 1367- 1368 ش؛ احمد بن حامد افضلالدین کرمانی، عقدالعلی للموقف الاعلی، چاپ علیمحمد عامری نائینی، تهران 1356 ش؛ ژان اوین، «مقدمه بر دو رساله صوفیانه، مقامان طاهرالدین محمد و شمسالدین ابراهیم»، فرهنگ ایران زمین، ج 2 (1333 ش)؛ ایران. وزارت کشور، قانون تقسیمات کشور و وظایف فرمانداران و بخشداران، مصوب 16 آبانماه 1316، تهران ] بیتا[؛ محمد ابراهیم باستانی پاریزی، سیاست و اقتصاد عصر صفوی، تهران 1357 ش؛ احمدبن یحیی بلاذری، فتوح البلدان، چاپ عبداله انیس طبّاع و عمر انیس طبّاع، پیروت 1407/1987؛ هنری پاتینجر، مسافرت سند و بلوچستان، اوضاع جغرافیائی و تاریخی، ترجمه شاهپور گودرزی، تهران 1348 ش؛ حدود العالم من المشرق الی المغرب، چاپ منوچهر ستوده، تهران 1340 ش؛ حمداللهبن ابیبکر حمدالله مستوفی، کتاب نزهه القلوب، چاپ گیلسترنج، لیدن 1915، چاپ افست تهران 1362 ش؛ غیاثالدینبن همامالدین خواندمیر، تاریخ حبیبالسیر، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران 1353 ش؛ ذوالفقار کرمانی، جغرافیای نیمروز، تهران 1374 ش؛ حسینعلی رزمآرا، فرهنگ جغرافیایی ایران (آبادیها)، ج 8: استان هشتم (کرمان و مکران)، تهران 1355 ش؛ رشیدالدین فضلالله، کتاب مکاتبات رشیدی، چاپ محمد شفیع، لاهور 1364/1945؛ پرسی مولزورث سایکس، سفرنامه ژنرال سرپرسی سایکس، ترجمه حسین سعادت نوری، تهران 1336 ش؛ محمدتقی سپهر، ناسخالتواریخ: سلاطین قاجاریه، چاپ محمدباقر بهبودی، تهران 1344-1345 ش؛ زینالعابدین بناسکندر شیروانی، بستان السیاحه، یا، سیاحتنامه، تهران 1315، محمد بن جریر طبری،تاریخ الرسل و الملوک، چاپ دخویه، لیدن 1879-1896، چاپ افست تهران 1965؛ ابوالقاسم فردوسی، شاهنامه فردوسی، متن انتقادی، مسکو 1963-1971؛ فیروز میرزابن عباسمیرزا فرمانفرما، سفرنامه کرمان و بلوچستان، چاپ منصوره اتحادیه (نظام مافی)، تهران 1360 ش؛ قدامه بن جعفر، کتاب الخراج، چاپ دخویه، لیدن 1967؛ کارادووو، متفکران اسلام، ترجمه احمد آرام، ج 1-2، تهران 1363 ش؛ کارنامه اردشیر بابکان، با متن پهلوی، آوانویسی، ترجمه فارسی و واژهنامه، چاپ بهرام فرهوشی، تهران 1354 ش؛ محمود کتبی، تاریخ آلمظفر، چاپ عبدالحسین نوائی، تهران 1364 ش؛ هاینس گویه، «ارگ بم» ترجمه کرامتالله افسر، در نظری اجمالی به شهرنشینی و شهرسازی در ایران، چاپ محمد یوسف کیانی، تهران 1365 ش؛ محمد مهدی محلاتی، جغرافیای شهر بم، تهران 1367 ش؛ محمدبن ابراهیم، تاریخ کرمان: سلجوقیان و غز در کرمان، چاپ باستانی پاریزی، تهران 1343 ش؛ مرکز آمار ایران، سرشماری عمومی نفوس و مسکن 1375: نتایج تفصیلی کل کشور، تهران 1376 ش؛ احمد مستوفی، شهداد و جغرافیای تاریخی دشت لوت، تهران 1351 ش؛ محمد جواد مشکور، «نام خلیج فارس»، در مجموعه مقالات خلیج فارس، تهران 1369 ش؛ محمد سعید بن علی مشیزی، تذکره صفویه کرمان، تهران 1369 ش؛ علی بن محمد معینالدین یزدی، مواهب الهی، چاپ سعید نفیسی، تهران 1326 ش؛ محمد بن احمد مقدسی، کتاب احسن التقاسیم فی معرفه الاقالیم، چاپ دخویه، لیدن 1967؛ محمدصادق موسوی اصفهانی، تاریخ گیتیگشا، با مقدمه سعید نفیسی، تهران 1363 ش؛ تئودور نولدکه، تاریخ ایرانیان و عربها در زمان ساسانیان، ترجمه عباس زریاب، تهران ]تاریخ مقدمه 1358 ش[؛ احمدعلی وزیری کرمانی، تاریخ کرمان، چاپ باستانی پاریزی، تهران 1362 ش؛ همو، جغرافیای کرمان، چاپ باستانی پاریزی، تهران 1354 ش؛ عبدالله بن فضلالله وصاف حضره، تحریر تاریخ وصّاف، به قلم عبدالمحمد آیتی، تهران 1346 ش؛ یاقوت حمودی، معجمالبلدان، چاپ فردیناند ووستنفلد، لابیزیک 1866-1873؛ چاپ افست تهران 1965؛ احمدبن اسحاق بعقوبی، البلدان،ترجمه محمد ابراهیم آیتی، تهران 1356 ش؛
90/12/14::: 11:38 ص
اولین دیدگاه را شما بگذارید
مسجد پامنار{ خیابان شهید فتحعلیشاهی – قرن هشتم (سال 789 هجری قمری همزمان با سلطان عمادالدین احمد پسر امیر مبارزالدین محمد)امسجد پامنار یکی از مساجد قدیمی کرمان به شمار می رود که تاریخ بنای آن به قرن هشتم هجری ( دوران حکومت آل مظفر) می رسد . سردر ورودی ، مناره مسجد، کاشیکاری مفرق و مقرنس سازی آن ، نظر باستان شناسان را به خود جلب نموده است.
مجموعه گنجعلی خان {میدان و بازار 1005 – مدرسه 1007- آب انبار1019 – حمام 1020 هجری قمری}این مجموعه، ابراهیم خان ظهیرالدوله از حکام دوران پادشاهی فتحعلی شاه است.این مجموعه از بازار ، حمام ، آب انبار، مدرسه و خانه مدرس یا خلوت ، تشکیل گردیده و در ساخت آن تا حدود زیادی از فضاهای معماری صفویه الهام گرفته شده و هم اکنون به عنوان یکی از ارزشمند ترین مجموعه ها و زیباترین آثار تاریخی کرمان محسوب می شود.
ارگ بم{قبل از اسلام}ارگ بم ، بزرگترین شهر خشتی جهان بوده که قدمتی بیش از 2200 سال بر آن متصور است . این بنا در شمال شرقی بم بر فراز تپه ای آذرین قرار گرفته است و از چهار قسمت ، 38 برج دیده بانی ، یک خندق و بارویی عظیم تشکیل شده بود. مساخت ارگ در حدود 20 هکتار است.
دور تا دور ارگ ، خندقی عمیق بوده که طی قرن ها این مجموعه را از یورش ها حفظ کرده است .مصالح اصلی بنا، خشت خام و گل رس است. به ندرت سنگ ،آجر و تنه خرما نیز در بنای ارگ به کار رفته است.
از مکان های شناخته شده ارگ بم یک راهروی اصلی است که در گذشته بازار بوده و علاوه بر این در مجموعه ارگ بم آثاری از بقایای آتشکده دوره ساسانی ، زروخانه، حمام عمومی ، اصطبل، سربازخانه ، زندان ها و عمارت چهارفصل نیز باقی بوده است که متأسفانه در زلزله دی ماه 82 تخریب شدند.
در این بنای بزرگ خانه های عمومی متصل به هم ساخته و به یکدیگر راه داشته اند. در بعضی از خانه ها آثاری از حمام های خصوصی دیده می شود و نیز اصطبل ها در مکانی جدا از خانه ها قرار داشته اند.
تعدادی از خانه های ارگ دوطبقه ساخته شده بودند که این امر نشان از روند ازدیاد جمعیت دریکی از دوره های گذشته دارد.
زروخانه ارگ به شیوه سایر ورزشگاه های سنتی از چهار ایوان ، یک گنبد و گود تشکیل شده بود.
در دوره اسلامی ، مجموعه ارگ عبارت بود از : دو مسجد، به نام های : مسجد جامع و مسجد حضرت محمد (ص) و یک حسینیه شامل یک صحن ، یک ایوان دو طبقه و چند اتاق ، همچنین سه منبر خشتی نیز در حسینیه وجود داشت. قسمت حاکم نشین ارگ از دو قسمت تشکیل شده بود : عمارت چهار فصل و خانه حاکم نشین . عمارت چهار فصل سه طبقه و قصر حکومت بوده و کلیه اوامر و احکام حکومتی در این عمارت صادر می شده است . در کنار عمارت چهار فصل یک حمام اختصاصی و یک چاه آب نیز وجود داشته اما آب آشامیدنی ساکنان ارگ از چاه هایی در حیاط خانه هایشان تأمین می شده است. ارگ بم ظاهرا تا 180 سال پیش مسکونی بوده است.
امامزاده حسین جوپار { دوره صفویه }این بنا که آرامگاه یکی از فرزندان امام موسی کاظم (ع) است مشتمل بر حیاط ، حرم ، گنبد و رواق است و در دوره صفویه بنا گردیده است.
پیر بابا مسافر { قرن هفتم هجری}از جمله بناهای قدیمی شهداد است که قدمت آن به قرن هفتم هجری می رسد.
میمند { بیش از پنج هزار سال قبل از اسلام}
روستای میمند در 36 کیلومتری شمال شرقی شهر بابک قرار گرفته است و زمان بنای آن به دوره های قبل از اسلام می رسد . این بنا حدود 350 اثر معماری صخره ای دارد که در دل کوه کنده شده و عمق برخی از آنها به 25 متر می رسد.
مجموعه حاج آقا علی { دوره قاجاریه }این مجموعه در نزدیکی مجموعه ابراهیم خان و در اواخر قرن سیزدهم هجری ساخته شده و مشتمل بر : مسجد ، آب انبار ، کاروانسرا و بازار است . مسجد حاج آقا علی با الهام از مسجد وکیل شیراز بنا گردیده و دارای چهل ستون سنگی یکنواخت می باشد این مجموعه را حاج آقا علی ، مشهور به زعیم الدوله ، ساخته و نیز خانه او در رفسنجان شکوه معماری گذشته را به تماشا می گذارد.
اهم آثار تاریخی و مکانهای دیدنی به تفکیک شهرستان عبارتند از:
شهرستان بافت:- تپه یحیی ، یکی از ارزشمند ترین و yنی ترین مکان های باستانی ، واقع در روستای صوغان ، بخش ارزوئیه و به دوران پیش از تاریخ تعلق دارد. تل تخت قیصر در روستای سید مرتضی ، بخش رابر واقع است شهرستان بردسیر:- آسیاب آبی واقع در شهر گلزار و به دوران قاجاریه تعلق دارد. شهرستان بم:- مجموعه تاریخی ارگ بم در حومه شهر بم قرار دارد و بنای اولیه آن متعلق به دوره ساسانی است. شهرستان جیرفت:- شهر قدیمی جیرفت(دقیانوس) در غرب جیرفت واقع است و به دوران پیش از تاریخ تعلق دارد. شهرستان راور:- مقبره حاجیه معصومه در شهر راور قرار دارد به دوران صفویه تعلق دارد. شهرستان رفسنجان:- قیصریه در انتهای بازار شهرستان رفسنجان قرار دارد و متعلق به دوره آل مظفر می باشد. شهرستان زرند:- امامزاده بهاء الدین در روستای خالق آباد در 25 کیلومتری شمال غرب شهر زرند قرار دارد. شهرستان سیرجان:- قلعه سنگ واقع در روستای سعید آباد سیرجان و متعلق به دوره ساسانی است. شهرستان شهربابک:- دره و دهکده صخره ای میمند در 36 کیلومتری شهربابک (روستای میمند) واقع است. متعلق به دوره تاریخی می باشد. شهرستان عنبرآباد:- قلعه ملک آباد زاخت در ملک آباد عنبر آباد قرار دارد و متعلق به دوران سلجوقیان است. شهرستان قلعه گنج:- تپه کلات مالک،تپه رمشک،تپه باستانی چیل آباد ،تپه گل بزرگ،گل کوچک،تم حسنی،نهرندگان ،هرمز ،گوربندان،پا کلات، تمگران، رمشک، تم سرخ، تپه تم سفید، تپه راین قلعه، کلاتک پاتعلی، شهر حیدر. شهرستان کرمان:- مسجد امام(ملک) در شهر کرمان واقع است و متعلق به دوران سلجوقیان است. شهرستان کوهبنان:- خانقاه ابوسعید ابوالخیر در کوهبنان واقع است و متعلق به دوران اسلامی اشت. شهرستان کهنوجان:- تمب میش پدام در رودبار قرار دارد و متعلق به دوران اشکانی است. شهرستان منوجان- قلعه منوجان در نزدیکی شهر منوجان قرار دارد.
90/12/14::: 11:33 ص
اولین دیدگاه را شما بگذارید
آثار و بناهای تاریخی از غنی تری عناصر فرهنگ مادی هر سرزمین که نشانه تمدن نیاکان آن جامعه و شناسنامه ای برای بیان موجودیت یک تاریخ است،آثار باستانی بجای مانده آن اقلیم می باشد.
در جای جای سرزمین پهناور اسلامیمان- بخصوص در اقلیم ایرانیان باستان(کرمان)-آثار و نشانه هایی از تاریخ کهن و دیرینه کشورمان وجود دارد که هر یک از آنها گوشه هایی از تمدن و نشانه هایی از تاریخ کهن و دیرینه کشورمان وجود دارد که هریک از آنها گوشه هایی از تمدن و تاریخ پر افتخارمان را باز می نمایند.حفظ و حراست از این آثار و ابنیه علاوه بر این که باعث پاسداری از قدمت و دیرینگی تاریخی سرزمینمان را سبب می شود، می تواند زمینه ساز رشد و توسعه صنعت گردشگری نیز شود و مشتاقان و علاقه مندان به دیدار از این قبیل آثار و ابنیه را از داخل یا خارج به دیدار مواریث فرهنگی گرانسنگ این دیار،روانه نماید.
نکته مهم در خصوص آثار و بناهای تاریخی اینکه ، اگر چه معمولا جاذبه هایی چون مشتاقیه ، گنبدجبلیه،مسجد جامع،مسجد امام(ملک) و .... در کرمان ، و آثاری چون آستانه شاه نعمت الله ولی،باغ شاهزاده در ماهان و آستانه شاهزاده حسین در جوپار و ارگ تاریخی در بم مورد بازدید قرار می گیرند ، اما نباید فراموش کرد که آثاری با قدمت بیشتر چون :تپه یحیی در صوغان بافت،مجموعه سنگی میمند،تل ابلیس در بردسیر،آقوس شهداد و ویرانه های شهر دقیانوس یا شهر دسیوس جیرفت در گستره جغرافیایی این دیار وجود دارد که طول عمر برخی مانند مجموعه میمند به قریب 10 هزار سال پیش از این می رسد،اثری که رد پای تاریخ و فرهنگ این دیار به شمار می رود و نشان از مردمانی است که فرهادگونه با تیشه عشق و ایمان ، دل سنگ را شکافته و نقشی از همت و حمیت خود را بر سینه کوه نشانده اند.
البته قابل ذکر است که کرمان از لحاظ ابنیه تاریخی موجود جزو پنج شهر اول ایران به حساب می آید.
جاذبه های تاریخی مشهور این دیار:
مزار شاه نعمت الله ولی کرمانی[ماهان،840 هجری قمری] بر مرقد شاه نعمت الله ولی دیدم که نوشته اند با خط جلی بخش اصلی آستامه شاه نعمت الله ولی که همچون نگینی برتارک این دیار می درخشد،از یادگارهای احمد شاه بهمنی دکنی،از ارادتمندان شاه نعمت الله ولی است.و بقیه در زمان شاه عباس اول ،محمد شاه و ناصرالدین شاه ،ایجاد شده است.
بر روی کتیب? درب ورودی بقعه می خوانیم :شهاب الملک الدنیاوالدین.... احمدشاه ابوالمفازی و تاریخ اتمام 840 هجری قمری.
توالی صحن های آستانه، از ورودی خیابان اصلی به این شرح است: صحن اتابکی:این صحن در زمان علی اصغر خان اتابک،صدراعظم ناصرالدین شاه و با وجود نامبرده ساختهشده است.
صحن وکیل الملکی:محمد اسماعیل خان وکیل الملک ، بنا کرده و مرتضی قلی خان فرزند وی نیز دو مناره و سردر بر آن اضافه نموده است.
رواق وکیل الملکی: در جنوب این رواق ،مقبره امیر نظام گروسی ادیب و سیاستمدار و حاکم کرمان (1317 هجری قمری) قرار دارد.
حرم:بنای آن بدستور احمد شاه دکنی احداث گردید. رواق شاه عباسی : بر سر در این رواق ، نام مقدس دوازده امام بر روی فولاد به صورت برجسته نوشته شده و از نفائس به شمار می رود.
صحن میر داماد: در زمان شاه عباس ، بنا گردیده است. صحن حسینیه: مناره های این صحن هر کدام 6/41 متر ارتفاع دارد که در زمان محمد شاه قاجار بنا گردیده و در جریان زلزله 1360 شمسی آسیب دیده و سپس مورد بازسازی قرار گرفته است.
توضیح اینکه صحن مزبور بوسیله پلی به خانه بیگلربیگی متصل می شده که در جریان سیل 1311 تخریب و خانه مذکور از آستانه جدا گردیده است . این خانه در حال حاضر معروف به باغ متولی باشی است. ضمناً کتابخانه و موزه این مجموعه از جاذبه های دیدنی آستانه به شمار می روند.
باغ شاهزاده ماهان {ماهان – 1298 هجری قمری}باغ شاهزاده یکی از عالی ترین و زیباترین باغ های سنتی ایران محسوب می شود . این باغ در نیم فرسنگی ماهان در دامنه کوه های تیگران جلوه گری می کند و از یادگارهای عبدالحمید میرزا فرمانفرما – حاکم کرمان ، در دوره قاجاریه (1297 هجری ) است . در جریان احداث و اساحه این باغ مردم منطقه دچار زحمات زیادی بوده اند ، گویند که چون خبر مرگ ناگهانی حاکم به ماهان بردند، بنایی که مشغول تکمیل سر در ساختمان بود ، تغار گجی که به دست داشت محکم به دیوار کوبید و کار را رها کرده و فرار نمود ، آن طور که جای خالی کاشی ها همچنان بر سردر ورودی خودنمایی می کند.
این باغ ، دارای سردر ورودی بسیار زیبا، عمارت شاه نشین و حمام می باشد. از قسمت های ارزشمند باغ، شبکه آب رسانی و حوض های آن می باشد که در محور مرکزی باغ قرار دارد.در جلوی عمارت اصلی ، حوض بزرگی با پنج فواره مشاهده می شود و آب این حوض که سرچشمه آن قنات معروف تیگران است به پاشویه سنگی اطراف آن ریخته و از آنجا به طرف ده شر شره آبشار گونه جاری می شود . این شبکه آبرسانی از نظر طراحی ، شاهکار محاسبه و دقت به شمار می رود. بازسازی با شاهزاده بعد از پیروزی انقلاب درسال 1370 همزمان با برگزاری کنگره خواجوی کرمانی انجام شد.
تخت درگاه قلی بیگ{درجنوبشرقی کرمان –منتهی الیه کوههای صاحب الزمان – بعد از اسلام}به صورت یک تخت با عمارتی مکعب شکل در وسط با طاقنماهایی در چهار طرف.«درگاه قلی بیگ» از نوادگان «بیرام بیگ» و از امرای اواخر دوره صفویه و رئیس ایل افشار در کرمان بوده.باستانی پاریزی می نویسد :«درگاه قلی بیگ» در جوار باغ بیرم آباد در دل کوه ساختمانی زیبایی به وجود آورد و در پایین کوه نیز دریاچه ای ایجاد نمود و آب قریه سرآسیاب را با مجرایی که در دل سنگ کنده بود به پایین دریاچه رساند آثار دریاچه هنوز باقی است. پسر درگاه قلی بیگ ، خاندان قلی بیگ در زمان نادر شاه حکمران کرمان شد. از فعالیت های حکومتی درگاه قلی بیگ اطلاعی در دست نیست . ولی سرانجام به سال 1108 هجری قمری وفات یافت و او را در همین مکان به خاک سپردند . سنگ مرمری بر روی قبر اوست که در پایین آن با خط ثلث صلوات بر دوازده امام و بالای آن اسم متوفی نقر شده . چند نفر دیگر از بزرگان این طایفه در این تخت مدفون می باشند از جمله مجد الاسلام و محمود دبستانی (امین لاسلام )و دختر پرویز دبستانی.
گنبد جبلیه (گنبد گبری/نبدزیگ){-شرق کرمان –سر راه مسجد صاحب الزمان – قبل از اسلام}پلان گنبد هشت ضلعی و روی اضلاع آن طاق نماهای متعددی به چشم می خورد. تاریخ دقیق و نحوه کاربرد بنا روشن نیست، اما از سبک معماری ، «آن گونه استنباط می شود که بنای مذکور مربوط به اواخر دوره ساسانی می باشد که در اوایل اسلام تعمیر و مرمت شده یا این که در اوایل اسلام با الهام از معماری ساسانی بنا گردیده است. گویا، در بنای گنبد از ملات مخصوصی استفاده شده است ( در روایات چنین آمده است دراین ملات از شیر شتر استفاده شده است) که هرگز پوسیدگی به خود نمی گیرد.
مسجد امام خمینی (مسجد ملک) {خیابان امام – قرن پنجم}بزرگترین مسجد کرمان است که سابقه تاریخی آن به قرن پنجم هجری ( در سال 478 زمان توران شاه سلجوقی) می رسد . این مسجد با شبستان های متعدد و صحن وسیع و قنات مستوره (منسوب به نام دختر توران شاه) که آب آن روزگاراز میان مسجد عبور می کرد ، جاذبه تاریخی خاص خود را حفظ کرده است. برج آجری و سه محراب گچ بری شده، در این مسجد دیدنی است.
مشتاقیه (سه گنبد) { میدا شهدا – 1206 هجری قمری – دوره قاجاریه}مشتاقیه مرکب از سه گنبد است که سه مقبره مشتاق علیشاه و شیخ اسماعیل و کوثر علیشاه را در خود جای داده.لازم به ذکر است که قبل از تدفین عرفای یاد شده ، این مکان مقبره میرزا حسین خان راینی حاکم کرمان (1202هجری قمری) بوده که به دلیل ارتباط مشتاق و حسین خان ، یاران او ، این نکان را ترجیح دادند.کاشیکاری و تزیینات داخل بنا چشمگیر است.
خواجه اتابک{ خیابان شهید فتحعلیشاهی – نیمه دوم قرن ششم}مقبره خواجه اتابک از بناهای قرن ششم هجری و آثار باستانی اواخر دوره سلجوقیان است.بنا از داخل چهار ضلعی و ازخارج به صورت هشت ضلعی ساخته شده است ازعمده ترین ویژگی های بنا، خطوط کوفی و ثلث با گچ و آجر در نمای داخل آن می باشد.
گنبد سبز{ورودی روبه روی باسکول در خیابان ابوحامد – قرن هفتم 640 هجری قمری}اثر مذمور از مدرسه و آرامگاه قراختائیان کرمان تشکیل می شده که در حال حاضر تنها در سر در ورودی مدرسه باقی مانده است. زیباترین اثر ایوان ، کاشیکاری معرق آن است که در نوع خود بی نظیر است. همچنین دو ستون پیچکی شکل دو طرف ستون ایوان چشمگیر است.
مسجد جامع { خیابان شریعتی/میدان شهدا – قرن هشتم – 750 هجری قمری(1349 م)}یکی از زیباترین مساجد ایران است که دارای سردررفیع ، صحن، ایوان و شبستان می باشد.این مسجد در دوران حکومت امیر مبارزالدین محمد مظفر سرسلسله ال مظفر بنا گردیده ( به شکرانه سالم بازگشتن از میدان جنگ اوغان و جرمان در قلعه سلیمان جیرفت ، احداث گردید) و تاریخ آن به موجب کتیبه سردر شرقی ، 750 هجری قمری است. ارزشمند ترین قسمت بنا ، کاشیکاری معرق محراب و سر در شرقی مسجد است.
90/12/14::: 11:32 ص
اولین دیدگاه را شما بگذارید
جیرفتکهن ترین تمدن شرقوبهشت فراموش شده باستان شناسان
الحق که بهشت باستان جیرفت است/تصویر بهار بیخزان جیرفت استبا خط خودش نوشته بینالنحرین/آغاز تمدن جهان جیرفت است
در جنوب شرقی ایران در استان کرمان، شهری به نام جیرُفت قرار گرفته است که از سه جهت کوهستانهایی به ارتفاع 4000 متر آن را احاطه کردهاند و تنها از جانب جنوب غربی به سمت تنگه «هرمز» در خلیج فارس راه گریزی دارد. این منطقه به دلیل موقعیت خاص طبیعی اش که آن را کاملاً به محاصره در آورده است، از مسیر گردشهای جهانگردان و نیز تحقیقات باستانشناسی به دور مانده است، تحقیقاتی که عمدتاً بر روی منطقه میانرودان واقع در هزار کیلومتری آن متمرکز شده اند. تا این که سرانجام بر حسب اتفاق آثار فراوانی از تمدن ناشناختهای در جلگه هلیلرود از زیر خاک سر بیرون آوردند. تمدنی که از سپیده دم بشریت منشا میگیرد. ویژگی منحصر به فرد این گلدانهای حجاری شده که در آن سیر تکوین جهان، انسانها و حیوانات در سبکی بی نظیر به تصویر کشیده شده است، جای هیچ شک و تردیدی را برای باستان شناسان نسبت به قدمت و ظرافت فرهنگ هلیل رود باقی نمیگذارد. به نظر میرسد که فرهنگ و تمدن هلیل رود به طور مستقل از تمدن دولت _ شهرهای میانرودان در هزاره سوم قبل از میلاد پای به عرصه حیات نهاده است و به این ترتیب حتی از تمدن سومر نیز چندین سده تقدم زمانی مییابد.جیرفت از شمال به کرمان، از خاور به بم، از جنوب به کهنوج و از باختر به بافت محدود میشود. به عقیده مورخین و جهانگردان شهر قدیمی جیرفت در اثر سیل نابود شده است. خرابه های شهرقدیمی جیرفت را که به عهد دقیانوس نسبت داده اند، در یک کیلومتری جیرفت فعلی (سبزواران) قرار داشته و از این خرابه ها سکه و آثار عتیقه بسیار به دست آمده است. جیرفت از دو کلمه ‹‹جیر›› به معنی پست و پایین و ‹‹افت›› به معنی افتاده تشکیل شده که به طور کلی به معنای «جلگه پست آبرفتی›› می باشد. این سرزمین دیرپای کهن به علت درختان سر به فلک کشیده و انواع محصولات گرمسیری و سردسیری به ‹‹هند کوچک›› معروف شده است. نام جیرفت در سال 35 هـ . ق برای اولین بار به دلیل تصرف آن توسط مجاشع بن مسعود در تاریخ ثبت و از آن به بعد نیز از آن شهر نام برده شده است. ابن حوقل درقرن چهارم هجری از جیرفت به نام شهری بزرگ که سه فرسخ درازای آن بوده و یکی از مراکز مهم خراسان و سیستان محسوب می شده و محصولات نواحی گرمسیری و سردسیری در آن به عمل می آمده یاد کرده است. بنا به گفته مقدسی جیرفت از استخر بزرگ تر بوده و خانه های آن را از خشت با پایه های سنگی بنا کرده بودند. به استناد گفته یاقوت حموی، جیرفت ‹‹جرودس›› نام داشته است. جیرفت قبل از حمله مغول یکی از شهرهای آباد و ثروتمند جهان اسلام بود. شاه راهی که از خلیج فارس و بندر هرمز عبور می کرد و راهی که از هندوستان و از طریق جالق امتداد می یافت درجیرفت به هم متصل می شد. کالاهای تجارتی که از هندوستان به ایران صادر می شد از جیرفت به سایر شهرهای ایران توزیع می گردید. مارکوپولو تاجر و سیاح ونیزی از این شهر به نام ‹‹کامادای›› یاد کرده است. ظاهرا در زمان عبور وی این شهر به کلی ویران شده بود.
فرهنگی کهن تر از فرهنگ سومری آیا میتوان هلیل رود را گهواره بشری دانست. شاید اگر اطلاعات مربوط به این تمدن در جلسه «باستان شناسی» منتشر نمیشد، برخی گمان میبردند که این مساله، برای فریب و اغفال افکار عمومی منتشر شده است. ژان پرو، ریاست افتخاری بخش تحقیقات CNRS که در فاصله سالهای 1978 _ 1969 در شوش به حفاری پرداخته است، کشف آثار فوق در جیرفت را به مانند بمبی دانسته است که جهان را به تکان در آورده است. وی میگوید: «منطقهای که پیشتر تصور ما بر این بود که کسی جز چادرنشینان و گلههای دام آنها در آن سکونت نداشت، به واقع قلب تمدنی بوده ا ست که به شکل شگفت انگیزی پیشرفته بود. در این منطقه جمعی انبوه زندگی میکردند که واجد سلسله مراتب اجتماعی بودند. آنها دیدگاه و نگرش خاص خود را نسبت به جهان داشتند که موجب شده بود نسبت به دیدگاه سومریان هیچ گونه حسادتی نداشته باشند. از این پس جیرفت را باید مبدا تاریخ دانست و سایر تمدنها را باید با استناد به آن و به صورت قبل و یا بعد از تمدن جیرفت سنجید.» ژان پرو یکی از افرادی بود که در 15اوت سال 2003 به دعوت دولت ایران برای شناسایی آثار اعجاب بر انگیز مشکوفه از جلگه هلیل رود به ایران سفر کرد: این آثار عبارت بودند از صدها گلدان از جنس کلوریت Chlorite که بر روی بدنه آنها نقوشی از گیاهان، تصاویر انسانی و حیوانی حک شده است و قطعاتی از سنگهای نیمه با ارزش در آنها کار شده بود. همچنین اشیایی از جنس لاجورد، گلدانهای مرمرین، مجسمههای مسی، کوزههای سفالین نیز به همراه آنها پیدا شده است. چنین گنجینهای حاصل حفاریهای غیر قانونی بود که قاچاقچیان آنها را پس از بیرون آوردن از زیر خاک، تصاحب کرده بودند. از کل اشیای غارت شده تنها 1500 عدد باز پس گرفته شد و کسی نمیداند چه تعدادی ناپدید شده است. کشف جیرفت را نمیتوان حاصل هوش و فراست باستان شناسان دانست بلکه چنین کشفی نتیجه حرص و طمع کاری غارتگرانی است که گورهای قدیمی را حفاری و اشیای آنها را تارج کرده اند. در مدت 9 ماه قاچاقچیان با همدستی برخی از مسئولان محلی و قاچاقچیان بزرگ اشیا عتیقه که برخی ترک تبار بودند، بی آن که از جانب کسی تهدید بشوند و یا به مجازات برسند، تمام منطقه را مورد غارت قرار دادند و شرکای آنها، اشیا مشکوفه را از طریق کوه و یا دریا از منطقه خارج ساختند. در آغاز ماجرا چنین بود که یکی از روستاییان گلدان حجاری شدهای را میبیند که در آب جاری شده حاصل از بارش باران در حرکت است، گلدانی که از گوری بیرون افتاده بود، در نتیجه بارانهای تند خاک آن شسته شده بود. فردای آن روز تمام مردم منطقه با بیل و کلنگ به منطقه حمله ور شدند تا گنجی را که خدا به آنها هدیه داده بود به دست آورند، زیرا خشکسالی شدیدی طی 2 سال در منطقه حاکم بود. هیچ کس از گذشته با شکوه این اشیا خبری نداشت و آنها را نمیشناخت جز این که همه میدانستند که با یافتن این اشیا پول هنگفتی به دست خواهند آورد. در همان ابتدای کار بیش از ده قبر غارت شد و دو هزار شی از آن بیرون آوردند که برخی از آنها در هفتههای بعدی در سالنهای فروش اشیا عتیقه نیویورک، پاریس و لندن ظاهر شدند. هزاران فرد دیگر به خیل غارتگران افزوده شدند. یوسف مجیدزاده باستان شناس ایرانی میگوید: «هیچ تپه و منطقهای را در جیرفت نمیتوان یافت که زیر و رو نشده باشد. روستاییان جنون وار از بام سحر تا غروب آفتاب همه جا را میکندند. به هر خانواده زمینی به مساحت 60 متر مربع داده شده بود. همچنین برای رعایت عدالت و انصاف به هر گروه 6 نفره از زنان بیوه به همان اندازه زمین داده شد تا در آن حفاری کنند. غارت سپس به گورستان قدیمی منتقل شد که اشیا فراوانی مربوط به مراسم دفن مردگان در آن وجود داشت.» پلیس محلی چه کاری انجام میداد؟ یوسف مجیدزاده با تاسف از نقش پلیس در پاسخ به این سوال میگوید: «پلیس محلی بیشتر مشغول مبارزه با قاچاق مواد مخدر است. من هم شش ماه بعد از آغاز حفاریها توسط یکی از کارکنان میراث فرهنگی از موضوع خبردار شدم. فهمیدم که باید سریعا دست به کار شوم. در هر گور ویران شده برگی از تاریخ جیرفت ورق میخورد.» 3 ماه بعد به دلیل اهمال و ناتوانی پلیس، پاسداران میراث فرهنگی برای حفاظت از محل به منطقه فرا خوانده شدند. که با مقاومتهایی نیز، نزد مردم محلی رو به رو شدند. مجیدزاده در ادامه میگوید: «اشیا بسیاری در نزد روستاییان پنهان شده بود. کودکان روستایی در قبال خودکاری که از من میگرفتند، برایم از اشیا کشف شده میآوردند. من به آنها میگفتم: به من گلدان بدهید. نام شما را در موزه جیرفت ثبت خواهم کرد.» سرانجام در بهار 2003 نخستین فصل از حفاریهای رسمی در منطقه آغاز شد و همزمان با آن برنامهای برای ایجاد حساسیت در نزد ساکنان منطقه برای آگاهی یافتن از اهمیت میراث فرهنگی مکشوفه صورت گرفت. نقطه تعجب برانگیز در این آثار این است که گلدانهای کلرویتی مربوط به هزاره سوم قبل از میلاد کاملاً برای باستان شناسان ناشناخته نبود. برخی از این آثار پیشتر در ماری Marie جلگه فرات، جلگه سند و سواحل خلیج فارس و حتی تپه یحیی شناسایی شده اند. تشابه بسیار آنها، متخصصان را به فکر فرو برده است در این میان پیر آمیه Pierre Amiet بی آن که اطلاعی از سر منشا آنها داشته باشد، از نوعی سبک بین فرهنگی سخن میگفت. از این پس میدانیم که این اشیا به شکلی تقریباً صنعتی در جیرفت ساخته شدهاند و در تمامی مشرق زمین در نتیجه تجارت منتشر شده اند. انسانی که در جیرفت زندگی میکرد، چه کسی بود؟ باورهای آنها چه بود؟ آیا آنها خط را میشناختند؟ در حال حاضر بسیاری از این سوالات بی جواب مانده است. اگر چه قبرستانها به شکلی وحشیانه ویران شدهاند اما منطقه مربوط به سکونت گاه آنان همچنان دست نخورده باقی مانده است. بیش از 400 سایت در محوطهای به مساحت 4000 کیلومتر مربع شناسایی شده اند. مجیدزاده میگوید: «کار شناسایی منطقه شاید 30 سال به طول انجامد.» با پایان یافتن فصل اول کاوش اقامت گاه ساکنان قدیمی جیرفت از جنس خشت از زیر خاک بیرون آمد. همچنین دیوار و باروی قدیمی شهر و بنای عظیمی از خشت خام که شاید نوعی زیگورات باشد، پدیدار شده اند. آیا از این پس باید سرآغاز بناهای زیگوراتی را فلات قاره ایران بدانیم.
جاذبه های طبیعی
ییلاقات دلفارد
یکی دیگر از ییلاقات استان کرمان، ییلاقات دلفارد میباشند که از توابع جیرفت به شمار میآید و در 30 کیلومتری مسیر جیرفت ـ ساردوئیه قرار گرفته و جاده آن آسفالته است. دلفارد از مراکز مهم پرورش زنبور عسل و تهیه عسل است.
ییلاقات در بهشت ( در هزار )
این ییلاق در مرکز بخش ساردوئیه از بخشهای شهرستان جیرفت در مسیر جاده راین به جیرفت و بافت قرار دارد. فاصله مرکز بخش ساردوئیه تا کرمان 160 کیلومتر است. در بهشت که به آن دوره بهشت نیز میگویند، در تابستان مرکز ییلاق عشایر کوچرو رودبار است. ساردوئیه پوشیده از درخت و جنگل است و چشمههای آب آن در هر گوشه میجوشد.
ییلاقات اسفندقه
ناحیه خوش آب و هوای اسفندقه در 72 کیلومتری جیرفت و بافت قرار گرفته است و لذا بوتههای اسفند آن نیز معروف است. اسفندقه یک بنای با ارزش تاریخی به نام مقبره میر حیدر یا گور خانه دارد که از دوره صفوی به یادگار مانده است. آب معدنی آن به آب بادگشیدکی معروف است و برای امراض پوستی و مفصلی مورد استفاده قرار میگیرد.
کوه سرشک
این کوه با ارتفاع 4048 متر در 105 کیلومتری شمالغربی جیرفت قرار دارد و دومین قله از کوههای هزار است که سرچشمه رودهای رود رو و هلیل رود میباشد. از ارتفاعات مهم این کوه قله (دندانه هنزا) است که در غرب روستای هنزا قرار دارد و حدود 3650 متر ارتفاع آن میباشد.
مراکز باستانی و تاریخی
مقبره امیرحیدر ( گورخان )
این مقبره یادگاری از دوره صفویه میباشد که در باغی بسیار زیبا و محصور از درختان مختلف، در اسفندقه جیرفت قرار دارد. نقشه گنبد آن از داخل چهارضلعی و در مراحل بعد به هشت طاقنما تبدیل شده و گنبد مدوری بر روی آن احداث گردیده است.
قلعه سموران
قلعه سموران از سنگهای مرمر متمایل به قرمز ساخته شده و در فاصله 3 کیلومتری شمالغربی روستای رودفرق و در60 کیلومتری شرق شهر جیرفت بر بلندای کوهی احداث شده است. چاه نسبتاً عمیق قلعه با گذشت قرون متمادی و آسیبهای فراوان هنوز عمق خود را حفظ کرده و طریقه سنگ چینی کنارههای آن بسیار جالب توجه میباشد. ساختمان این قلعه به قرون قبل از اسلام تعلق دارد، اما در قرون اولیه اسلامی بازسازی شده است و در دوران حکومت سلجوقیان قلعه مشهوری بوده است. این قلعه به علت استحکام و موقعیت طبیعی منطقه شباهت زیادی به قلاع اسماعیلیه دارد.
ارتباط بازرگانی جیرفت با چین از شهر دقیانوس کشف آثار چینی و سفالینه های ساخت چین در شهر دقیانوس جیرفت، بیانگر ارتباط بازرگانی گسترده با جهان متمدن آن روزگار است. دکتــر حمیــده چوبــک سرپرست هیات باستان شناسی، به استناد این یافته ها گفت: شهر جیرفت در استان کرمان با کشــور چیــن (در دوره های تانگ و سونگ که همزمان با سده سوم تا ششم هجری است) ارتباط بازرگانی و فرهنگی داشتند به گونه ای که حتی از طرح های هنری چینی در ساخته های محلی جیرفت الگوبرداری شده است. این آثار با ارزش وارداتی، می تواند نشانگر ثروت مردم این شهر باشد که احتمالا از طریق دریا به میناب کهن که بندر شهر جیرفت بوده وارد می شده و جیرفت به عنوان پخشگاه و بارانداز این واردات و مرکز آزاد بازرگانی، این محصولات وارداتی را به سراسر ایران پخش می کرده است. شهر قدیم جیرفت که به آن "هند کوچک" لقب داده اند از یک سو در گذرگاه هند و جاده ادویه و از سوی دیگر، در مسیر جاده ابریشم با خراسان، کرمان، یزد و فارس تبادلاتی داشته است. همچنین دکتر حمیده چوبک در فصل اخیر کاوش از کشف یک حمام بزرگ، بخشی از یک کارگاه سفالگری و نیز شناسایی و کشف واحدهای مسکونی به همراه مجموعه غنی آثار سفالین خبر داد و گفت: بیشتر این آثار متعلق به آخرین دوره زیست این محوطه در سده ششم هجری و همزمان با دوره سلجوقی است. به گفته وی ترک آثار زندگی و بجای ماندن وسایل زیست در فضاهای کاوش شده نشانگر ترک فوری این شهر است. همچنین نبود لایه های سیلابی، فرضیه ویرانی شهر و متروک شدن آن به علت طغیان هلیل رود جاری شدن سیل را منتفی می کند و همانطور که در متون یاد شده است، به نظر می رسد این شهر آباد و ثروتمند در پی یورش غزها، غارت و ویران شده باشد. احتمالا این شهر با ورود مهاجران جدید از دیگر مناطق، تاکنون به زیست خود ادامه داده و جیرفت که از هزاره های پیـش از میــلاد تا دوره سلجوقی بطور پیوسته ثروتمند و آباد بوده گذشته خود را فراموش می کند و بسان بهشتی گمشده در تاریخ ثبت می شود.
90/12/14::: 11:17 ص
اولین دیدگاه را شما بگذارید
پیامهای عمومی ارسال شده
+
شعار بزرگ ژاپنیها:<br>اگر یک نفر می تواند کاری را انجام دهد, تو هم می توانی آن را انجام دهی.<br>اگر هیچ کس نمی تواند کاری را انجام دهد, تو باید آن را انجام دهی.<br>نسخه ایرنی این شعار:<br>اگر کسی می تواند کاری را انجام دهد, اجازه بده آن را انجام دهد.<br>اگر کسی نمی تواند کاری را انجام دهد, چرا ما وقتمان را برای آن تلف کنیم؟!!!<br>
|