http://azarkhoosh2010.ParsiBlog.com
صنعت گردشگری در جهان توسعه فراوانی یافته است و بسیاری از کشورها از این راه توانسته اند وضعیت خود را بهبود ببخشند و از مشکلاتی مانند بیکاری، پایین بودن سطح درآمد سرانه و کمبود درآمد ارزی خویش بکاهند. صنعت جهانگردی بزرگترین و متنوعترین صنعت در دنیا به حساب می آید. بسیاری از کشورها این صنعت پویا را منبع اصلی درآمد، اشتغالزایی، رشد بخش خصوصی و توسعه زیرساختها میدانند. صنعت گردشگری امروزه به قدری در توسعه اقتصادی و اجتماعی کشورها اهمیت دارد که اقتصاددانان آن را صادرات نامرئی نیز مینامند. یکی از انواع گردشگری که روز به روز طرفداران بیشتری پیدا میکند، گردشگری روستایی است و به نظر میرسد روستاها در آینده به یکی از مهمترین مقاصد گردشگران تبدیل شوند. تاریخچه گردشگری روستایی گردشگری روستایی به عنوان یک فعالیت تفریحی ـ اجتماعی، در نیمه دوم قرن هجدهم در انگلستان و اروپا شکل گرفت. پیش از آن هم مناطق روستایی برای فعالیتهای تفریحی مورد استفاده قرار میگرفتند، اما شرکت در این فعالیتهای تفریحی محدود به اقشار برتر جامعه بود. در قرن نوزدهم و بیستم به دلیل توسعه حمل و نقل و سهولت جابه جایی، راهیابی به روستاها آسان شد. رشد سریع تقاضا برای گردشگری روستایی از سال 1945 آغاز شد. در این زمان گردشگری روستایی شاهد رشدی چشمگیر و گردشگری بینالمللی نیز شاهد رشد جمعیت بود و افزایش تقاضا برای گردشگری روستایی تا اندازهای منجر به توسعه گردشگری شد. تعریف گردشگری روستایی گردشگری روستایی در معنای کلاسیک نوعی از فعالیتهای گردشگری است که درآمدی اضافی را برای آنهایی که شغلی ثابت مانند کشاورزی و دامداری دارند، فراهم میآورد. گردشگری روستایی در چشماندازهای بهسازی جای خاصی دارد که شامل فعالیتهای گردشگری در خارج از شهر است. البته گردشگری روستایی باید به صورت یک شیوه زندگی بر پایه عقاید مربوط به جوامع روستایی درک شود. سرچشمه بیشتر جاذبه های روستایی فرهنگ مردم ساکن در آن منطقه است. گردشگری روستایی در نواحی روستایی اتفاق میافتد و درآمدی اضافی را برای روستاییان ایجاد میکند. از طرف دیگر، گردشگری روستایی تعطیلاتی پر جنب و جوش را برای مهمانان، و منابع درآمد مختلفی را برای خانوادهها (به دلیل استفاده کردن مهمانان از منابع) در نواحی روستایی جاذب فراهم میآورد. نظریهها و دیدگاههای مربوط به توسعه گردشگری روستایی در مورد گردشگری روستایی دیدگاههای متفاوتی وجود دارد. بعضی، آن را بخشی از بازار گردشگری می شناسند و معتقدند میتوان آن را با شکلهای دیگر بازار گردشگری مانند گردشگری در آفتاب، گردشگری در کنار دریا، گردشگری در سواحل ماسه ای و... مقایسه کرد. گردشگری روستایی به عنوان فلسفه ای برای توسعه روستایی نیز مطرح شده است که این جنبه دارای سه دیدگاه مهم است: از یک دیدگاه، گردشگری راهبردی برای توسعه روستایی و انعکاسدهنده ویژگیهای محیط روستایی است. دیدگاه دیگر گردشگری را ابزار و سیاستی برای بازساخت اقتصاد روستایی میشناسد. بعضی نیز گردشگری را سیاست و ابزاری برای توسعه روستایی پایدار قلمداد کرده اند. چالشهای فراروی گسترش روستایی گردشگری روستایی با چالشهای بسیاری در هویت بازاریابی روبهروست. دلیلی مهم که موجب محدود شدن گردشگری روستایی شده، کم بودن قدرت کشش عناصر روستایی و ناتوانی آن در رقابت با دیگر بازارهای گردشگری است. نکته دیگر این که گردشگری روستایی بسیار جزء جزء است و موجب به وجود آمدن مشاغل کوچک بسیار زیادی با منشا خانوادگی و فامیلی میشود که این امر ادامه رقابت را برای صنعت گردشگری روستایی مشکل میکند. این امر نکاتی مثبت و منفی به همراه دارد. از دیگر چالشهای گردشگری میتوان کافی نبودن حمایتهای مالی را نام برد. توسعه گردشگری روستایی نیازمند سرمایهگذاری زیادی است تا بتوان با اتکا به آن برنامهریزی کرد. فقدان مشارکت محلی یکی مشکلات در این حیطه به حساب میآید. به نظر میرسد که در مردم محلی در تصمیمگیریها، برنامهریزیها و اجرای سیاستها دخالت داده میشوند، اما واقعیت این است که روستاییان آگاهی چندانی درباره گردشگری ندارند. گردشگری روستایی، منبع درآمدی برای روستاییان امروزه روستاییان برای کسب درآمد و گذران زندگی در محیط روستاها ناچارند دست به فعالیتهای مختلفی در زمینههای کشاورزی، دامداری، صنایع دستی و یا خدماتی بزنند. در روستاهای ایران ظرفیتهای بسیاری وجود دارد که میتواند موجب رونق گردشگری روستایی ما شود؛ یکی از این ظرفیتها بحث گردشگری روستایی است. گردشگری روستایی میتواند منبع جدید درآمد برای روستاییان و به ویژه روستاییان کشورهای در حال توسعه باشد و تا اندازهای مشکلات آنها را حل کند و یا تقلیل دهد. این امر مستلزم مدیریت و برنامهریزی خاصی است تا گردشگران علاوه بر دیدن مناظر و چشماندازهای طبیعی آن نقاط، با آداب و رسوم و فرهنگ آن روستا نیز آشنا شوند. بدین ترتیب گردشگران به خرید محصولات روستا از قبیل صنایع دستی، محصولات محلی، غذاهای سنتی و... علاقهمند میشوند و این به معنی افزایش درآمد روستاییانی است که به طور مستقیم یا غیر مستقیم در این صنعت فعالیت میکنند. علاوه بر این، ساخت و راهاندازی هتلها و رستورانها و به طور کلی اماکن تفریحی و ورزشی با ایجاد اشتغال (اشتغالزایی) از طرفی موجب افزایش درآمد و از سوی دیگر موجب کاهش بیکاری و فقر میشود. گردشگری به عنوان یک عامل اقتصادی عمده و بسیار موثر در سالهای اخیر مورد توجه قرار گرفته و موجبات توسعه اقتصادی در برخی از کشورها و مناطق را فراهم آورده است. ایجاد مشاغل گوناگون و گستردگی زمینه اشتغال در آن به گونهای است که هم کارگران ساده بدون مهارت و هم صاحبان مهارتهای گوناگون میتوانند در آن شاغل شوند. به همین دلیل میتوان گفت فعالیتهای ناشی از گردشگری در بعضی از روستاهای خاص اقتصادیتر است. در هر صورت گردشگری روستایی در جوامعی سنتی که دارای مراکز روستایی فراوان و متنوعاند میتواند پشتوانه اقتصاد منطقهای و حسابرسیهای ناحیهای باشد.
90/11/5::: 8:43 ص
اولین دیدگاه را شما بگذارید
هان -
اتحادیه اروپا عنوان پایتخت سبز اروپایی سال 2011 را در فوریه سال 2009 در بروکسل به شهر هامبورگ آلمان اعطا کرد. به گزارش پایگاه خبری شهر الکترونیک، هامبورگ به همراه استکهلم که پایتخت سبز اروپایی سال 2010 انتخاب شد، دو شهری بودند که برای اولین بار جایزهای را تحت عنوان دو دوستدارترین شهرهای زیست محیطی در اروپا دریافت کردند. برای کسب این عنوان، در مجموع 34 شهر از 17 کشور اروپایی مختلف با یکدیگر رقابت کردند. فرآیند انتخاب دو مرحلهای بود؛ در مرحله اول، گروهی از متخصصان، شهرها را براساس معیارهای فنی که طیف گستردهای از موضوعات همچون مشارکت در حفاظت اقلیمی، حمل و نقل، فضاهای سبز، کیفیت هوا، کنترل آلودگی صوتی، مدیریت زباله و استفاده از آب را شامل میشد، ارزیابی کرده و سرانجام بهترین نامزدها را به هیات داورانی که مسؤول انجام مرحله دوم مسابقه بودند، معرفی کردند. هشت شهری که برای راهیابی به مرحله دوم در نوامبر سال 2008 اعلام شدند، عبارت بودند از: آمستردام، بریستول، فرایبورگ، هامبورگ، کپنهاگ، مانستر، اسلو و استکهلم. دلایل انتخاب و اولویت بندی این شهرها نه فقط فعالیتهای زیست محیطی که این شهرها به اجرا گذاشتهاند بلکه چشم اندازهای بلندمدت و راهبردهای آینده آنها برای اجرا بود. شهر هامبورگ محل سکونت 4.3 میلیون سکنه در منطقه کلانشهری است که 1.8 میلیون نفر از آنها در مرکز شهر زندگی میکنند. علاوه بر این، بیش از 300 هزار نفر از شهروندان سفرهای رفت و برگشت روزانه از حومه به شهر و بالعکس برای کار دارند. هامبورگ بیش از 500 کارخانه صنعتی را در خود جای داده و سومین بندر بزرگ اروپا است. هامبورگ بدون شک بهشتی زیست محیطی است. جایی که هم اکنون تمامی مشکلات زیست بومی حل شدهاند. این شهر تمامی واقعیتهای سیاستهای زیست محیطی اروپایی در طیفی از حفاظت اقلیمی و آلودگی هوا تا مدیریت آب و محافظت از طبیعت را تجربه کرده است. مسائل محیط زیستی تجربه شده در شهرهایی همچون هامبورگ همانند پتانسیل موجود برای مشارکت جهت غلبه بر آنها چندوجهی است. این امر سبب شده که هامبورگ یک مرکز حمل و نقل، جاذبه گردشگری، قطب فناوری بالا، مرکز رسانهای و شهری باشد که همواره جمعیت آن در حال افزایش است. هامبورگ واقع در مسیر یا کانالهای آبی الب، آلستر شهری بر روی آب با کیفیتی بالا برای زندگی است. این شهر به صورتی تاثیرگذار در مقایسه با اغلب شهرهای مشابه در اندازه با بیش از 16.7 درصد از محدوده شهری که دربردارنده جنگل و فضاهای سبز و تفریحی هستند، سبز است. در حال حاضر، هامبورگ گامهای بلند ارزشمندی در محافظت زیست محیطی برداشته و درصدد است تا تلاشهای خود را در آینده افزایش دهد. هامبورگ بدون شک بهشتی زیست محیطی است. جایی که هم اکنون تمامی مشکلات زیست بومی حل شدهاند. این شهر تمامی واقعیتهای سیاستهای زیست محیطی اروپایی در طیفی از حفاظت اقلیمی و آلودگی هوا تا مدیریت آب و محافظت از طبیعت را تجربه کرده است. مسائل محیط زیستی تجربه شده در شهرهایی همچون هامبورگ همانند پتانسیل موجود برای مشارکت جهت غلبه بر آنها چندوجهی است. شش سرفصل موضوعی اصلی که هامبورگ برای تبدیل به پایتخت سبز اروپایی به کار گرفته و در دست اقدام دارد، شامل موارد زیر است:
1- جابجایی برای دسترسی هرچه سریعتر از یک نقطه به نقطه دیگر بدون آسیب رساندن به محیط زیست، سامانههای حمل و نقل شهری هوشمند برای کیفیت زندگی هر شهری ضروری هستند. هامبورگ قصد دارد تا جابجایی شهری پایدار خود را که بندر را نیز دربر میگیرد، از طریق حذف استفاده از کامیونها (جایی که کانتینرها به وسیله تاکسیهای کانتینری خودکار بین پایانههای بندر جابجا میشوند) توسعه دهد. کل شهر هامبورگ به آسانی به واسطه استفاده از حمل و نقل عمومی قابل دسترس است. علاوه بر این، آمد و شد با دوچرخه دوستدار محیط زیست دوباره مورد توجه قرار گرفته است: ایجاد ایستگاههای دوچرخه شهری و توسعه سراسری شبکه دوچرخه دو نمونه از موارد بیشتری هستند که در دست اقدام هستند. 2- اقلیم و انرژی منابع انرژی شهری و تغییر اقلیم موضوعات کلیدی هستند که آینده شهرها را مشخص میکننند. تغییر شکل انرژی و اجرای راهبردهای تطبیقی برای حفاظت اقلیمی بلندمدت ضروری هستند. هامبورگ قصد دارد تا انتشار گاز دی اکسید کربن را تا 40% تا سال 2020 و 80% تا سال 2050 کاهش دهد. برنامه حفاظت اقلیمی برای سال 2010 بیش از 300 پروژه را که به صورت بالقوه تمامی زمینههای سیاست زیست محیطی را پوشش میدهد، نشان میدهد. همچنین، هامبورگ درصدد است تا به میزانی بسیار زیاد استفاده از انرژیهای تجدیدپذیر را افزایش دهد. منابع انرژی شهری و تغییر اقلیم موضوعات کلیدی هستند که آینده شهرها را مشخص میکننند. تغییر شکل انرژی و اجرای راهبردهای تطبیقی برای حفاظت اقلیمی بلندمدت ضروری هستند. هامبورگ قصد دارد تا انتشار گاز دی اکسید کربن را تا 40% تا سال 2020 و 80% تا سال 2050 کاهش دهد. 3- طبیعت و پوشش گیاهی هامبورگ یکی از سبزترین شهرهای اروپاست. هامبورگ به ایفای نقشی مستمر در حفاظت و توسعه محدودههای سبز ادامه داده است. جدیدترین الحاقات شهر نمایشگاه باغ بین المللی 2013 و پارک 100 هکتاری ایجاد شده در مرکز جزیره الب را در بر میگیرد. پارکها، زمینهای بازی، محدودههای ورزشی، باغها و آرامستانها در نهایت محدودههای بزرگتر و کوچکتر فضاهای سبز هامبورگ را برای ایجاد یک شبکه سبز به یکدیگر متصل میکنند. 4- توسعه شهری و زندگی هامبورگ قصد دارد تا فضاهای قابل زندگی پایدار شهری را بدون آسیب رساندن به محیط زیست و اقلیم توسعه دهد. نمایشگاه ساختمانی بین المللی 2013 (IBA هامبورگ) و هافن سیتی پروژههایی هستند که هامبورگ را در صف مقدم استانداردهای بین المللی در توسعه شهری پایدار قرار میدهند. 5- حفاظت منابع و اقتصاد فقط هنگامی که حفاظت زیست محیطی و موفقیتهای اقتصادی در هماهنگی با یکدیگر وجود داشته باشند، آینده شهرها به صورتی دائم از امنیت برخوردار خواهد بود. هامبورگ در ترویج مدیریت پایدار، منابع و اقتصاد پیشرو است. 6- مصرف پایدار اثر مصرف ما بر محیط زیست اغلب کمتر مورد توجه قرار میگیرد. یک وظیفه مهم برای شهر آینده افزایش آگاهی درباره ارتباط نزدیک حفاظت زیست محیطی و آگاهی مصرف کننده است. محصولات منطقهای فصلی نشانههای تجاری محدودههای روستایی منطقه کلانشهری هامبورگ هستند. در یک پروژه پایلوت، رستورانها، مدارس و خرده فروشیها تشویق میشوند تا از محصولات منطقهای استفاده کنند. همچنین، در ماه میسال 2011 نمایشگاه «کالاهای خوب» به عنوان بزرگترین نمایشگاه مصرف پایدار در هامبورگ برگزار شد.
90/11/5::: 8:23 ص
اولین دیدگاه را شما بگذارید
وجه تسمیه و پیشینه تاریخی استان هرمزگان از لحاظ تاریخی دیرینه گی زیادی دارد. بندرها و جزیره های هرمزگان، در دوران های گوناگون پیش از اسلام اهمیت داشته و از جایگاه ویژه ای برخوردار بوده اند. دریای پارس (دریای عمان و خلیج فارس)، که استان هرمزگان نیز در کنار آن قرار گرفته، از کهن ترین دریاهایی است که انسان شناخته است. ساکنان پیرامون آن، ازجمله مردم باستان هرمزگان، نخستین انسان هایی بوده اند که با فن دریا نوردی آشنا شده و به کشتی رانی پرداخته اند. دراین منطقه، دریانوردی و چیره گی بر راه آبی سبب پیدایش و رشد فرهنگ، بازرگانی دریایی و ایجاد دولت های با فرهنگ ازجمله ایلام شد.
90/10/13::: 2:29 ع
اولین دیدگاه را شما بگذارید
بیشتر نویسندگان بر این باورند که چون این ناحیه پیش از اسلام ، به ویژه در دوران ساسانیان ، مرکز گردآمدن سپاه بود و سپاهیان مناطق جنوبی ایران ، مانند :
90/10/13::: 2:24 ع
اولین دیدگاه را شما بگذارید
نام شیراز
نقشه محدوده فارس در قسمتی از نقشه ایران در دوره افشاریه.
در این نقشه شهر شیراز به انگلیسی: Chiras ذکر شدهاست. اولین اشاره به نام شیراز، بر روی لوحهای گلی ایلامی به 2000 سال پیش از میلاد باز میگردد که در ژوئن 1970 در هنگام کندن زمین برای ساخت کوره آجرپزی در گوشه جنوب غربی شهر یافت شدهاست . لوحهای نوشته شده در ایلام قدیم به شهری به نام تیرازیس اشاره دارد. [11] با توجه به فونتیک چنین برداشت میشود : تیراسیس یا سیراسیس، این اسم از نام سیراجیس در فارسی قدیم گرفته شدهاست که بر اثر تغییر منظم صداها در زبان فارسی مدرن به شیراز تغییر نام دادهاست . نام شیراز بر روی سفالهای پیدا شده از ویرانههای دوره ساسانی در قرن دوم پس از میلاد نیز رویت شدهاست . بر اساس نوشتههای برخی از نویسندگان بومی، با توجه به شاهنامه، نام شیراز از نام پسر سومین شاه جهان یعنی تهمورث مشتق شدهاست. [12] در کاوشهای باستانشناسی در تخت جمشید، به سرپرستی جورج کامرون در سال 1314 خورشیدی به پیدایش خشتنبشتههایی عیلامی انجامید که بر روی چند فقره از آنها به قلعهای بنام «تیرازیس» یا «شیرازیس» اشاره شدهاست.[1][13] همچنین مهرهایی مربوط به اواخر ساسانی و اوایل اسلام، در محل قصر ابونصر یافت شدهاست که حاوی نام «شیراز» میباشند.[14]ابن حوقل، جغرافیدان مسلمان قرن چهارم هجری، وجه تسمیه شیراز را شباهت این سرزمین به اندرون شیر میداند؛ چرا که به قول او عموماً خواربار نواحی دیگر بدانجا حمل میشد و از آنجا چیزی به جایی نمیبردند. براساس تحقیقات تدسکو شیراز به معنای مرکز انگور خوب است. هرچند این نظر توسط محققین دیگر مانند بنونیست و هنینگ رد شدهاست.[15] پیشینهنوشتار اصلی: پیشینه شیراز
از دیدگاه تاریخیبرطبق تاریخ ایران، چاپ دانشگاه کمبریج، «سکونت دایمی در محل شهر شیراز شاید به دوران ساسانی و حتی قبل آن برسد. اما اولین اشارههای معتبر در مورد این شهر به اوایل دوران اسلامی بر میگردد.» [16] به نوشته دانشنامه اسلامی نیز شیراز شهری است بنا شده در دوران اسلامی در محلی که از زمان ساسانی یا احتمالا قبل آن سکونتگاه دایمی انسان بودهاست.[17] بگفته شاپور شهبازی در دانشنامه ایرانیکا «این ادعا که شیراز اردوگاه مسلمانان بوده تا اینکه برادرزاده یا برادر حجاج ابن یوسف آن را در سال 693 پس از میلاد به شهر تبدیل کرد، اثبات نشدهاست.» [18] جان لیمبرت، چنین جمع بندی میکند که هر چند تاریخ نگاران اسلامی بر این عقیده هستند که شیراز در قرن اول هجری به توسط عبدالملک مروان بنیان نهادهشدهاست، اما باید دانست که شهری با نامی نزدیک به نام شیراز پیش از اسلام در محل یا نزدیک شهر وجود داشتهاست که نام خود را به شهر فعلی شیراز دادهاست. خصوصا با توجه به اشارهای که حمدالله مستوفی داشتهاست. [14] مستوفی در نزهتالقلوب (740 ق) معتبرترین روایت را این میداند که شهر شیراز را محمد برادر حجاج ابن یوسف به زمان اسلام تجدید امارتش کرد. حمدالله مستوفی روایت دیگری هم آوردهاست که تجدید بنا بر دست عمزاده? حجاج محمد بن قاسم بن ابی عقیل صورت پذیرفتهاست.[19] آثاری عیلامی (شامل یک سه پایه برنزی) مربوط به هزاره دوم پیش از میلاد در جنوب شرقی شیراز یافتشدهاست. همچنین در تعدادی لوحهای عیلامی مکشوفه در پارسه (تخت جمشید) به کارگاههای مهمی در تی/شی-را-ایز-ایز-ایش (تیرازیس یا شیرازیس) اشاره میکند که بیشک همان شیراز امروزی است.[18] لیمبرت، شهبازی و آرتور آربری هر سه فهرستی از نشانههای متعددی از سکونت دایم در دشت شیراز و اطراف محل کنونی شیراز در دوران پیش از اسلام را ذکر کردهاند. مانند نگارههای سنگی مربوط به اوایل ساسانی، اشارات موجود به دو آتشکده (بنامهای هرمزد و کارنیان) وقلعهای باستانی بنام شاه موبد و آثار کشف شده در قلعه ساسانی در محل فعلی قصر ابونصر.[14] [20] [18] شهبازی میگوید که شواهد بالا چنین مینمایاند که شیراز تا پایان دوره ساسانی شهری با جمعیتی عمده و احتملا مرکزی اداری بودهاست. [18] آرتور آربری چنین نتیجه میگیرد که بزرگی شیراز به هر اندازه بوده، این شهر در زمان داریوش زیر سایه پارسه و پس از حمله اسکندر مقدونی زیر سایه شهر همسایه استخر بودهاست.[20] همچنین نام شیراز همراه بخش اردشیر خوره دوره ساسانی به مرکزیت فیروزآباد ذکر شدهاست و شیراز جزئی از آن بودهاست. [14] [20] اردشیر خوره یکی از پنج بخشی بودهاست که استان فارس ساسانیان را تشکیل میدادهاست. [20] این اطلاعات در مهرهای ساسانی مربوط به اواخر ساسانی و اوایل دوران اسلامی کشف شده در محل قصر ابونصر در شرق محل کنونی شهر شیراز بدست آمدهاست و لیمبرت چنین پیشنهاد مینماید که استحکامات موجود در محل قصر ابونصر همان قلعه تیرازیس یا شیرازیس یاد شده در لوحهای عیلامی پارسه است و بعدها پس از آنکه شهر فعلی شیراز در نزدیک این قلعه بنیان نهاده شده، این شهر نام خود را از این قلعه در حوالی شهر به یادگار گرفتهاست.[14] باستان شناسان موزه? متروپولیتن نیویورک نیز با توجه به نتایج حفاریهای خود در محل قصر ابونصر، این استحکامات و احتمالا روستاهای اطراف را به عنوان محل شیراز قبل از اسلام پیشنهاد میکنند. آنها گفتههای بلخی در قرن 12 نقل میکنند که میگوید: در محلی که شیراز کنونی وجود دارد منطقهای بودهاست با چند قلعه در میان دشتی باز. آنان در مورد داستان بنیان نهاده شدن شهر جدید شیراز و انتقال آن به محل جدید چنین نظر میدهند که انتقال یک شهر در بسیاری جاهای دیگر مانند نیشابور و قاهره نیز اتفاق افتادهاست. در این حالت پس از تحولات یا تغییراتی سیاسی، شهر به محلی در نزدیکی شهر قدیم منتقل شده و شهر قدیمی رها گشته تا به شهری حاشیهای یا تلی از خرابه تغییر پیدا کند.[21] در اسطورهها و روایات سنتیطبق روایتی سنتی بنای شیراز توسط تهمورث، از پادشاهان پیشدادی صورت گرفته و با گذشت زمان این شهر رو به ویرانی گذاشت.[22] [20] همچنین طبق روایت سنتی دیگری در محل شهر شیراز شهری بنام فارس بودهاست که برگرفته از نام فارس پسر ماسور، پسر شِم، پسر نوح میباشد. [20] فتح فارس توسط مسلماناناستان فارس ساسانیان شامل استان فارس، یزد، حاشیه خلیج فارس و جزایر آن و بخشی از خوزستان کنونی بود، و طی حملات اعراب بین سالهای 640- 653 میلادی که از بصره سازماندهی میشد به تسخیر درآمد. در آن زمان در محل شیراز کنونی شهری نبود. [14] اما قلعههایی در حوالی شیراز کنونی وجود داشت که در سال 641 میلادی به تسخیر اعراب درآمد.[23] در طی این دوران اعراب حملات متعددی از محل این قلعه به استخر تدارک دیدند. استخر، پایتخت فارس تا سال 653 میلادی مقاومت کرد. «شهر اصلی فارس، استخر، پیوندهایی نزدیک با سلسله ساسانی و دین زردشتی داشتند. حکمرانان عرب میخواستند که مرکزی رقیب و اسلامی در قلمرو تازه فتح شده خود درست کنند.» هنگامی که اعراب شهر شیراز را بنیان نهادند، شهر را بگونهای بنیان گذاشتند که بزرگتر از اصفهان باشد. [14] شهبازی مینویسد که بهسبب قرار داشتن شیراز در محل تلاقی راههای منتهی به یزد، کرمان، خوزستان، اصفهان و خلیج فارس، شیراز به پایگاه (سپاه مسلمانان) در فارس و مقر دولت و کارگزاران ارشد نظامی و اداری تبدیل شد و برای دو قرن محل استقرار فرمانداران عرب فارس بود.[18] هرچند تا دو قرن شیراز زیر سایه شهر رقیب، استخر بود. اما بتدریج با اسلام آوردن ایرانیان و انحطاط شهر استخر، اهمیت شهر استخر به شیراز منتقل شد. از این دوران اطلاعات کمی در دسترس است ولی مشخص است که تا قرن نهم میلادی شیراز دارای مسجد جامع نبودهاست. یعنی تا زمانی که صفاریان شیراز را پایتخت حکومت خود قرار دادند. [14] آل بویه تا صفویاندر قرن چهارم و پنجم هجری قمری سلسله? آل بویه فارس، شیراز را به پایتختی برگزیدند و مساجد، قصرها، کتابخانه و کانال آبرسانی از رودخانه کر در آن بنا نمودند. در این دوران شیراز به بزرگترین شهر استان فارس (شامل یزد و سواحل شمالی خلیج فارس) تبدیل شده بود. آل بویه پیرو شیعه 12 امامی بودند و شیعه را تبلیغ نموده و مراسمی مانند محرم و عید غدیر را پاس میداشتند. با اینحال آل بویه سیاست مدارا و پذیرا بودن با سایر مذاهب مانند اهل سنت را در پیش داشتند. در زمان آنها غیر مسلمانان مانند زردشتیها مجبور نبودند که علامت مشخص کننده به تن داشته باشند و یا در محلههای خاصی زندگی کنند. در زمان آل بویه بازار شهر در هنگام جشن مهرگان و نوروز نورانی میشد و هنگامی که در سال 369 هجری مصادف با 980 میلادی مسلمانان شیراز بر علیه زردشتیان به اغتشاش پرداختند، عضدالدوله لشکری برای تنبیه اغتشاشکنندگان به شیراز فرستاد.[14] اتابکان فارس (سَلغُریان) از نیمه قرن 6 هجری (12 میلادی) بر شیراز مستولی شدند. در دوره? آنها شیراز شکوفا شد و بناهای متعددی نظیر مدرسه، بیمارستان، بازار اتابک ساخته شد. به تدبیر اتابکان در حمله چنگیز خان مغول، شیراز از تخریب و قتل عام در امان ماند چرا که حکمرانان سلغری، ابوبکر بن سعد به پرداخت مالیات به مغولان رضایت دادند. آخرین حکمران اتابک اَبِش بنت سعد بود که به همسری پسر هلاکوخان مغول درآمد. مهریه او بخشش خراج شیراز بود و بدین ترتیب اتابکان فارس در سال 685 هجری (1287-1286 میلادی) منقرض شد.[17] شیراز همچنین از قتل عام تیمور نیز در امان ماند زیرا شاه شجاع، فرماندار فارس تسلیم شد.[24] در قرن سیزدهم میلادی، شیراز مرکزی پیشرو در علم و هنر بود. بخاطر تشویق حاکمان و وجود دانشمندان و هنرمند، این شهر توسط جغرافیدانان قدیمی دارالعلم نامیده میشد.[24] دوران صفویه تا دوران معاصرشیراز بسال 909 هجری (1503 میلادی) به دست صفویه افتاد. شاه اسماعیل در راه توسعه تشیع رهبران مذهبی اهل سنت شهر را از دم تیغ گذرانید. در این دوران بناهای متعددی در شیراز مانند مدرسه خان، قصری در محل «میدان» و حصاری بدور شهر ساخت. شهر شیراز در دوران صفویه دو گروه رقیب را در خود جای دادهبود. حیدریها که پیرو شیخ حیدر صفوی بودند و در شرق شرق سکنا داشتند و نعمتیها که در غرب شیراز ساکن بودند و پیرو شاه نعمت الله ولی بودند.[17] پس از حمله افغانها به ایران و سقوط صفویه در سال 1722 میلادی، سپاه افغان در سال 1723 روانه شیراز شد. شیراز بعد از نه ماه محاصره و تحمل قحطی تسلیم شد. گفته میشود طی این محاصره حدود 100 هزار نفر از مردم شیراز هلاک شدند. نادرشاه توانست در سال 1729 شیراز را از دست افغانها در آورد و خرابیهای به بار آمده را ترمیم نماید. اما با شورش حکمرانان محلی در دوره افشاریان بر علیه نادر شاه، نادر شاه سپاهی را روانه شیراز کرد و شهر پس از چهار ماه محاصره سقوط کرد. پس از این حمله بسیاری از مردم شیراز از دم تیغ گذشتند و دو کله مناره در اطراف شهر برپا شد و باغهای اطراف شیراز نابود شد. [17]
مجسمه کریمخان زند.
کریم خان زند شیراز را در سال 1180 هجری قمری (7-1766 میلادی) بهعنوان پایتخت سلطنت خود برگزید. در این دوران شیراز رونقی دوباره یافت و بر جمعیت آن افزودهشد. شیشه ساخت شیراز به تمام ایران صادر میشد و شراب شیراز که عمدتا توسط ارمنیان و یهودیان ساخته میشد از طریق خلیج فارس به بازار هند صادر میشد. در دوره کریم خان استادکاران و کارگران از سراسر ایران به شیراز آورده شدند. [17] گفته شدهاست که تنها 12،000 نفر در ساختن خندق جدید دور شهر شرکت داشتند. بدستور کریم خان بناهای متعددی مانند ارگ جدید شهر، بازار وکیل، دیوانخانه، توپخانه، یک مسجد باشکوه و چند هزار مسکن برای لرها و لکهایی که در سپاه کریم خان بودند بنا شد. در آن زمان شیراز یازده بخش داشت که پنج تای آنها بخشهای حیدری، پنج تای آنها نعمتی و یک بخش متعلق به یهودیان بود. پس از کریم خان، جانشینان وی موفق به حفظ سلسله زندیه نشدند و پس از روی کار آمدن قاجارها، آقا محمد خان قاجار پایتخت را به تهران منتقل نمود. [17] در دوره قاجاریه، سید علی محمد باب در سال 1261 هجری قمری (1845 میلادی) در شهر شیراز شروع تبلیغ آیین خود نمود. او دستگیر و از شهر اخراج شد. [17
90/10/13::: 2:20 ع
اولین دیدگاه را شما بگذارید
درباب وجه تسمیه تهران عقاید و نظرات متفاوتی اظهار شده است. مرحوم سعید نفیسی در این خصوص نوشته است:
90/10/13::: 2:9 ع
اولین دیدگاه را شما بگذارید
وجه تسمیه شهر یزد "
90/10/13::: 2:6 ع
اولین دیدگاه را شما بگذارید
سیمای پیشینه تاریخی شهرستان جیرفت
همانگونه وجود" نیل "درمصرموجب پیدایی تمدن بزرگ شده وجود رود "هلیل"نیززمینه شکل گیری تمدن کهن را فراهم ساخته وارزشهایی پی ریخته که موجب بالندگی است. وجه تسمیه :جیرفت ازدوکلمه "جیر"به معنای پایین" افت" به معنای افتاده تشکیل شده است که روی هم مکانی گود وپایین افتاده است ونظر دیگر اینکه "جی" مخفف جوی آب نام داشته و"رفت" فعل ماضی از مصدر رفتن وروییدن وپاک کردن است که گفته می شود این شهر در گذشته به وسیله سیل مهیبی ازبین رفته که پس از آن گفته شده "جی رفت" تاریخ جیرفت قبل از اسلام : دلایل ومدارک معتبربخصوص کشفیات اخیروتپه های تاریخی موجودنه فقط ازوجود هزاران ساله جیرفت قبل ازاسلام حکایت دارد بلکه چنین پیداست عظمت وبزرگی هلیل رود رادربرابربا نیل مصر وتمدن جیرفت را با تمدن مصرمی توان برابری داد. به اعتقاد مورخین وباستان شناسان شهر جیرفت شهر جیرفت بر اثر سیل سیل بنیان کنی نابود گردیده است وخرابه های کنونی شهر مسوم به دقیانوس یادگارآن است جیرفت درزمان مادها شهری آباد وپرجمعیت بوده اسکندر مقدونی درحلمه خود به کرمان که به سال 325 قبل از میلاد روی داده است از این شهر عبور کرده شهری که گدروزیا خوانده شده است. جیرفت بعد از اسلام: اگرچه بیش از99%جمعیت کنونی این شهرستان مسلمان تشکیل می دهد وتعهد وتعبد آنان قابل انکار نیست درابتدای حمله اعراب به ایران مقاومت هایی ازسوی مردم جیرفت صورت گرفت تا آنجا که دربیست سومین سال هجرت برای اولین بار عبدالله بن عامرسردارعرب موفق به تصرف جیرفت شد وجود آب وهوای شبیه عربستان موجب شد تابرخی ازاعراب دراین دیارسکونت گزیده وآنجا را مناسب حال خود بدانند در عین حال برخی از زرتشتیان این شهر تااواسط قرن سوم هجری مقاومت وآئین خودرا حفظ کردند بقایای دخمه ها ومقبره های زرتشتیان دردامنه کوههای بارزودهنه- گمرکان-گرم سالا رضا وبرخی نواحی دیگرموجود است جیرفت مدتها مکان مناسبی برای فعالیت فرقه های مختلف اسلامی بود تا آنجا یعقوب لیث صفاروبرادرش عمرلیث به جیرفت لشکر کشیده اند درابتدا مردم جبالبارز رامغلوب نموده وپس ازپیروزی عمرولیث در جیرفت مسجدی ساخت که تا قرن هفتم هجری به نام مسجد جامع موجود بود. ملک قارود سلجوقی جیرفت راپایتخت زمستانی سلجوقیان قرارداده است چنانچه محمدبنابراهیم در کتاب تاریخ سلجوقیان جیرفت رامسکن غرباء روم وهند ومنزل مسافران بروبحروخزینه متمولان گنج ارباب قدرتمندان شرق وغرب می داند. دکترپاریزی درکتاب پیغمبردزدان وتاریخ کرمان می گوید جیرفت درزمان ورود سپاه اعراب ومخصوصآ درزمان حمله عمربه ایران شهربسیاری آبادی بوده که به دست اعراب تصرف شده است واسکندر پس ازعبورازدشتهای داغ وسوزان درآن به آب ونان رسیده که این سرزمین درآن زمان پر جمعیت ترین ناحیه کرمان به شمارمی رفته است . حفاری های اخیر جیرفت ابعاد تازه ای ازتمدن هزاره های قبل ازمیلاد رادرجیرفت نمایان ساخته ارزش اشیاء به دست آمده که متاسفانه بوسیله فاچاقچیان درسراسرجهان به فروش رسیده دارای ارقام نجومی وغیرقابل تصوری است . دکترمجیدزاده سرپرست گروه حفاری جیرفت معتقد است درطول هلیل رودپادشاهی کهن وتمدن درخشانی به نام "ارت" وجودداشته که درکتاب خودبه عنوان "جیرفت کهن ترین تمدن شرق"با توجه به نام "ارت" جیرفت راکهن ترین نمدن شرق می داند واین تمدن کهن نه تنها به صورت دالان فرهنگی عمل می کرده بلکه درتشکیل کهن ترین تمدن بین النهرین که به سومری ها نسبت داده شده نقش به سزایی داشته وشاید خواستگاه آن بوده است .
90/10/13::: 2:4 ع
اولین دیدگاه را شما بگذارید
وجه تسمیه کرماننام کرمان را در سنگ نوشته های داریوش می توان دید. در آنجا (( کرمان))،نام ناحیه ای است که از آن چوب (( یاک )) برای کاخهای هخامنشی حمل می شود. نوشته های یونانی هم آن را کرمان خوانده و مردم کرمان را تیره ای از پارسیان گفته اند. از ریشه کر ( کر به اوستا و کری به سنسکریت )چندین واژه سنسکریتی در دست است. (( کرمن)) به معنی کارو کوشش و وظیفه،و نیز کارکن و کوشا،(( کرمینه)) ، به معنی ماهر و استاد،(( کرمان بندا))، به معنی کاربنده یا وظیفه شناس و واژه های دیگر که از کرمان ساخته شده اند، همه معنای کار و کوشش را می رسانند. ریشه دیگر (( کر )) که به اوستا (( کر )) و به سنسکریت(( کری)) تلفظ می شود و به معنی بریدن و کشتن و جنگیدن است و واژه های کارد، پیکار و کارزار نیز از آن برآمده،هیچکدام به کرمان و کرمن نزدیک نیست.اگر چه کرمان در گذشته نام های دیگری چون بوتیا ،کرمانیا،گواشیر و... داشته اما در مجموع این نظر که نام کارمان ( کار به معنی تلاش و سازندگی،و مان بمعنای محل و مکان ) در طول زمان به کرمان تبدیل شده بیشتر مانوس و منطقی است، چرا که اصولا زندگی سخت و دشوار در کویر ،همتی بزرگ و والا،و تلاشی افزون را می طلبیده. بالا آوردن آب از چند ده متری عمق زمین،کشت و زرع در زمین هایی که هر از چند گاه یک بار زیر توفان شن مدفون می شده اند و ... ادام? حیات با چنین وضعیتی ، کار آسانی نبوده و نیست. در فرهنگ آنندراج می خوانیم؛(( کریمان پدر نریمان آن شهر را به نام خود بنا نهاده)) در اوستا و سنسکریت ،کرمان یعنی (( کوشا)) و نریمان یعنی (( مردانه)) .
90/10/13::: 1:59 ع
اولین دیدگاه را شما بگذارید
در بره وجه تسمیه سناباد نظرات مختلفی وجود دارد بعضی احتمال دادهاند سناباد کلمهای مرکب از دو جزء(سناء) و (آباد) باشد و لسترنج معتقد است که سناباد همان برذعه مثقب (به معنی سوارخ شده) میباشد که ابن خرداد به در شرح ولایات خراسان از آن نام برده و فاصله آن را تا توس 5 فرسخ ذکر کرده است. لسترنج احتمال داده است که علت نامیده شدن مشهد به سناباد روزنههای موجود در ضریح مطهر چوبی مشبک به نقره کوب بوده باشد و مینویسد که شاید این نام وجه تسمیههای دیگر نیز داشته باشد. قراین تاریخی، نظر لسترنج را تایید نمیکند جز برذعه که لسترنج آن را با المثقب تطبیق داده است و در منابع دیگر بردغور بردع و در برخی از منابع دیگر به شکلهای دیگر نوشته شده یکی از شهرهای توس بوده است و با المثقب تطبیق نمیکند و خود شهری مستقل بوده که به نظر اکثر جغرافی نویسان متاخر در محل تقریبی طرقبه کنونی قرار داشته و طرقبه به احتمال زیاد شکل تغییر یافته نامهای قدیمی برذعه است. و اما المثقب که لسترنج آن را با سناباد تطبیق داده است اگرچه در کتابهای جغرافی نویسان قرن هـ.ق ذکر شده و در قرنهای بعد نامی از آن به میان نیامده (حدود جغرافیایی آن نیز به تقریب با سناباد قدیمی تطبیق میکند) اما با قاطعیت نمیتوان نظر داد که مثقب همان سناباد بوده است مضاف بر این که در این باره به منابع قدیمی و تالیفات قبل و بعد از لسترنج نیز مطلبی نیامده است. از طرفی وجود محله نوغان که به نظر برخی باقی مانده شهر قدیمی نوغان میباشد و در فاصله یک کیلومتری حرم مطهر قرارداد این احتمال را ضعیفتر میسازد چون به گفته ابن خرداد بن فاصله المثقب تا نوغان پنج فرسخ بوده است به جز مطالب یاد شد ه درباره نام سناباد وجه تسمیه و نام قدیمی آن مطلب دیگری در کتابهای قدیمی و جدید به چشم نمیخورد. و به درستی معلوم نیست که این نام از چه زمانی در متون تاریخی و جغرافیایی به کار رفته و علت نامگذاری آن چه بوده است. قبول نظر گروهی که این کلمه را از ترکیب دو جز (سناء) و (آباد)احتمال دادهاند مبین آن است که این نام پس از واقعه شهادت امام رضا (ع) در توس به این محل اطلاق گردیده و قبل از آن نام دیگری داشته است در حالی که نام سناباد در متون تاریخی قرن سوم هـ.ق آمده و یعقوبی در ذکر وقایع به هارون الرشید به آن اشاره کرده است. یعقوبی مینویسید : «.... هارون به طور آمد و در دهی به نام سناباد منزل کرد و سخت بیمار شد و در غره جمادی الاولی سال 193 در چهل و شش سالگی در گذشت.....» مگر این که احتمال بدهیم یعقوبی در هنگام تحریر کتابش نام جدید آبادی مزبور را به کار برده است که این نیز به واسطه فاصله زمانی محدود بعید به نظر میرسد و از طرفی یعقوبی به نام قبلی اشاره نمیکند و با صراحت از دهکدهای به نام سناباد نام میبرد.
90/10/13::: 1:45 ع
اولین دیدگاه را شما بگذارید
پیامهای عمومی ارسال شده
+
شعار بزرگ ژاپنیها:<br>اگر یک نفر می تواند کاری را انجام دهد, تو هم می توانی آن را انجام دهی.<br>اگر هیچ کس نمی تواند کاری را انجام دهد, تو باید آن را انجام دهی.<br>نسخه ایرنی این شعار:<br>اگر کسی می تواند کاری را انجام دهد, اجازه بده آن را انجام دهد.<br>اگر کسی نمی تواند کاری را انجام دهد, چرا ما وقتمان را برای آن تلف کنیم؟!!!<br>
|