http://azarkhoosh2010.ParsiBlog.com نام نوغان در منابع قدیمی آمده است و در اکثر کتباهای لغت از آن به عنوان شهر شهرک و گاه قصبهای در ولایت توس نام برده شده است صاحب مشترک نوغان (با فتح نون و سکون واو) یکی از دو شهر توس است که گروه بسیاری از دانشمندان از آن جا برخاستهاند. کلمه نوغان بسیار قدیمی است مینورسکی صورتهای مختلف آن را ضبط کرده است تلفظ اصلی آن به صورت نوکانی (بروزن روبان) یا نوکان (به فتح نون و سکون واو) ضبط شده است. کلمه نوغان را گاه با «غ» نوشتهاند که اگر آن را با کلمات مشابهش در زبان اوستا مثل نوه (که در زبان پهلوی نوی به کسر نون و سکون واو تلفظ میشود و به معنی دلیر و نیرومند و زیبا و شجاع است و هنوز در زبان کردی به کار میرود) مقایسه کنیم به این نتیجه میرسیم که به احتمال زیاد به مناسبت دلیری و مردانگی مردم آن و یا نوسازی و زیبایی به این اسم خوانده شده باشد مینورسکی مینویسد: مشدیها نوغان را نوغون میگویند و در لهجه مشهدی (ان) به (اون) تبدیل میشود مثل بیابان و دالان که میگویند بیابون و دالون. بعضی نوشتهاند که در منابع قدیمی نوغان را بر ذعه و المثقب نیز نامیدهاند. در صورتی که این احتمال را بپذیریم به خاطر معنی کلمه مثقب وجه تسمیه دیگری نیز مطرح میگردد در حالی که این احتمال صحت ندارد و المثقب نام دیگر نوغان نبوده است و این نام در منابع قدیمی چون مسالک و ممالک ابن خردادبه مستقل و جدای از نوغان ذکر شده ست و ابن خردادبه نوغان و المثقب را دو شهر از ناحیه توس میداند که میان آن دو پنج فرسخ فاصله است. لسترنج صورت دیگری از املای نوغان را ضبط کرده است و مینویسد نوگان تلفظ میشود و هنوز نام محله شمال خاوری و دروازه آن در مشهد جدید است که از طریق آن دروازه به نوغان توس میروند به جز موارد یاد شده مطلب دیگری که دال بر علت نامیده شدن نوغان باشد در کتابهای تاریخ نویسان و جغرافینویسان متقدم و متاخر وجود ندارد.
90/10/13::: 1:43 ع
اولین دیدگاه را شما بگذارید
کلمه مشهد اسم مکان از ریشه شهادت است و به معنی شهود حضور محل شهاد و مدفن شهید نیز آمده است و با این معانی به کلمه مشاهد جمع بسته میشود. درباره نامیده شدن مرقد امام علی بن موسی الرضا (ع) به مشهد اگرچه در متون تاریخی مطلب خاصی وجود ندارد اما به طور یقین میتوان گفت که مسلم بودن واقعه شهادت امام رضا (ع) به ویژه از نظر شیعیان دلیل نامگذاری این مکان (مشهد الرضا) بوده این که چرا در قرن سوم این نام در کتابها نیامده شاید علت آن سلطه خلفای عباسی و حکام وقت خراسان بوده است که به آرامگاه هارون الرشید توجه خاصی نشان میدادهاند از طرفی چون به قرون اولیه اسلامی کلمه مشهد بر قبور اولیاء و ائمه اولیاء الله اطلاق میشده است. مقبره امام رضا (ع) نیز مشهد الرضا نامیده شده و سپس با گذشت چند قرن به اختصار به این نام شهرت یافته است چون در کتابهای مورخین و جغرافی نویسان قبل از اصطخری به ویژه دانشمندان قرن سوم همچون ابن خردادبه و یعقوبی و دیگران نام مشهد به کار نرفته است و بعضی تنها به تاریخ و چگونگی وفات امام رضا (ع) در سناباد توس اشاره دارند بنابراین به احتمال زیاد اصطرخری اولین کسی است که در قرن چهارم مدفن امام رضا (ع) را مشهد نامیده است. او در کتاب مسالک و ممالک در توصیف توس به مشهد امام رضا (ع) اشاره دارد و مینویسد: «و اگر طوس را در شمار نیشابور گیریم شهرهای طوری این است : رادکان ، طابران ، بزدغور ، نوغان ، کی مشهد علی بین موسی الرضا رضوان الله علیهما و گور هارون الرشید آنجاست به چهارفرسنگی شهر.... از دیگر جغرافی نویسان متقدم که نام مشهد را در نوشتههایش آورده است ابن حقول میباشد که در توصیفی جامع از مشهد نام برده و مینویسد مقبره علی بن موسی الرضا (ع) در خارج شهر نوغان در مشهدی نیکو بنیاد شده و در دهکدهای به نام سناباد واقع شده است. مولف کتاب حدود العالم از دیگر نویسندگان قرن چهارم هـ.ق است که از مرقد امام رضا (ع) در توس یاد کرده اما کلمه مشهد را در نوشتههایش به کار نبرده است . لیکن برخی دیگر از نویسندگان قرن چهارم همچون ابن بابویه قمی و مقدسی در توصیف مرقد امام، واژه مشهد الرضا را مورد استفاده قرار دادهاند. از نویسندگانی قرن پنجم هـ.ق بعضی چون مولف زین الاخبار تنها به ذکر تاریخ و چگونگی وفات علی بن موسی الرضا (ع) اکتفا نمودهاند و برخی چون بیهقی نام مشهد را در کتاب خویش آورده و به توصیف پرداختهاند. ابوالفضل بیهقی در شرح حال سوری صاحب دیوان به این مطلب اشاره دارد و مینویسد. «.... و آثارهای خوش وی را به طوس هست از آن جمله آن که مشهد علی بن موسی الرضا (ع) را که بوبکر شهمرد که خداری فائق الخادم خاصه آبادان کرده بود. ....» به نظر میرسد که در قرن ششم استفاده از این کلمه در متون تاریخی و جغرافیایی عمومیت بیشتری یافته است. چنان که مولف ناشناخته کتاب مجمل التواریخ و القصص کلمه مشهد را در کتاب خویش ذکر نموده و دباره محل به خاک سپاری پیکر مطهر امام (ع) مینویسد : «... رضا (ع) جان تسلیم کرد و او را هم در پهلوی هارون الرشید دفن کردند و آنجا مشهد است .....» مولف یاد شده از مشهد نام میبرد و از واقعه شهادت امام (ع) در قرن سوم مینویسد در حالی که نویسندگان قرن سوم کلمه مشهد را به کار نبردهاند و این میرساند که در زمان تالیف کتاب یاد شده (قرن ششم) اطلاق کلمه مشهد بر تربت امام (ع) رایج بوده است. استعمال کلمه مشهد توسط نویسندگان در قرنها بعد نیز مرسوم بوده است و مورخین و جغرافی نویسان قرن ششم و بعد نیز این کلمه را در نوشتههای خویش آوردهاند در عین حال در برخی از کتابها از جمله معجم البلدان نوشته یاقوت و اخبار البلاد و وفیات الاعیان تنها به ذکر تاریخ شهادت و معرفی مرقد امام (ع) اکتفا شده است. ابن اثیر ضمن درج حوادث سال 617 هـ.ق و ذکر حمله مغول به شهرهای خراسان و شرح ویرانیهایی این تهاجم و تخریب مشهد علی بن موسی الرضا (ع) نام مشهد را در نوشتههایش آورده است. از بررسی متون تاریخی چنین بر میآید که تا پایان قرن هفتم ، اصطلاح مشهد الرضا (ع) و گاه به اختصار کلمه مشهد در نوشتههای تاریخ نویسان و جغرافی نویسان رایج بوده است. پس از آن که مشهد گسترش بیشتری یافته است و به قول حمد الله مستوفی به صورت شهرچه درآمده کلمه مشهد با مضاف الیه جدید و به صورتی جدید یعنی مشهد طوس مصطلح گردیده است. از آن زمان به بعد برای مدتی این اصطلاح جدید بر تعداد نامهای این شهر نوخاسته اضافه گردیده و به صورت مترادف در نوشتههای نویسندگان به کار رفته و گاه به اختصار مشهد نیز نوشته شده است. ابن بطوطه جهانگرد مشهور که در نیمه دوم قرن هشتم مشهد را دیده و توصیف نموده کلمه مشهد را در سفرنامهاش ذکر نموده است. مولفه ناشناخته کتاب صورالاقالیم نیز تنها به ذکرکلمه مشهد در معرفی این مکان اکتفا نموده است اما معین الدین محمد الزمچی الاسفزاری در کتاب روضات الجنات فی اوصاف مدینه هرات که در همان قرن به تحریر درآمده است به جای مشهد اصطلاح مشهد مقدس و گاه مشهد طوس و مشهد الرض را در کتابش آورده است با گسترش بیشتر مشهد در طول قرنهای هشتم و نهم اصطلاح طوس و مشهد مقدس رایج بوده است که میتوان این مطلب را در آثار نویسندگان این قرن همچون جغرافیای تاریخی حافظ ابو و دیگران به وضوح مشاهده نمود. حافظ ابرو در نوشتههایش که در سالهای 820 تا 830 هـ.ق به تحریر درآمده است نام مشهد را ذکر کرده دیگر نویسندگان همچون شیخ عبدالرزاق سمرقندی و محمد عوفی و امیر دولتشاه سمرقندی نیز در معرفی مشهد اصطلاح مشهد طوس را به کار بردهاند.در نوشتههای نویسندگان قرن هفتم به بعد دیگر از نام سناباد اثری به چشم نمیخورد و کلمه مشهد جانشین نام سناباد گردیده و در کنار نام دیگر شهرهای خراسان ذکر شده است.نبودن نام سناباد در متون این دوران و کثرت استفاده از کلمه مشهد رضوی نشان دهندة شهرت این مکان به نام جدید میباشد.در آثار نویسندگان قرون هفتم تا دهم هـ.ق کلمه مشهد اغلب با مضاف الیههای سه گانه رضوی ، توس و مقدس به کار رفته است.قاضی نورالله شوشتری در وصف شهر مشهد از دو مضاف الیه استفاده کرده و مینویسد: «مشهد مقدس رضوی در اصل دهی بود سناباد نام داشت از توابع طوس و ...» بدین ترتیب کلمه مشهد که در طول چند قرن با مضاف الیهها مختلف به کار میرفته است در قرنهای دهم و بعد به صورت مشهد مقدس و سپس به تدریج به اختصار مشهد نامیده شده است نویسندگان قرن چهاردهم هـ.ق از قبیل اعتماد السلطنه و دیگر نویسندگان پس از او همچون ملا نوروز علی بسطامی مولف فردوس التواریخ و شیخ عباس قمی مولف تحفه الطوسیه و محمد ادیب هروی صاحب حدیقه الرضویه و حتی مستشرقین از قبیل بارتولد و مینورسکی و لسترنج نیز نام مشهد را بدون مضاف الیه در آثار خویش ذکر نمودهاند. بنابراین مشخص میگردد. که نام مشهد الرضا (ع) از هنگام به خاک سپاری امام (ع) در حوالی دهکده سناباد مصطلح بوده است اما اختصاص کلمه مشهد به شهری جدید که آرامگاه امام رضا (ع) در مرکز آن قرار داشته مدتها بعد از این واقعه و تقریبا بعد از تهاجم مغول صورت گرفته است . و در قبل از آن زمان مشهد به عنوان شهر بلکه آرامگاهی در باغ بزرگ سناباد از توابع نوغان توس مطرح بوده است.
90/10/13::: 1:40 ع
اولین دیدگاه را شما بگذارید
پیامهای عمومی ارسال شده
+
شعار بزرگ ژاپنیها:<br>اگر یک نفر می تواند کاری را انجام دهد, تو هم می توانی آن را انجام دهی.<br>اگر هیچ کس نمی تواند کاری را انجام دهد, تو باید آن را انجام دهی.<br>نسخه ایرنی این شعار:<br>اگر کسی می تواند کاری را انجام دهد, اجازه بده آن را انجام دهد.<br>اگر کسی نمی تواند کاری را انجام دهد, چرا ما وقتمان را برای آن تلف کنیم؟!!!<br>
|