http://azarkhoosh2010.ParsiBlog.com
دشت بزرگ لوت و چشم اندازهای منحصر به فرد آن در کنار ییلاق های کوهستان های شمال خاوری خراسان جنوبی می تواند تنها مأمن امن آنهایی باشد که قصد دارند دمی به دور از قیل و قال زندگی سرسخت شهری در آن بیاسایند و چند صباحی به تماشای تاریخ و طبیعت این خطه بنشینند. بافت قدیمی خوسف، بناهای تاریخی سربیشه، آسبادهای نهبندان و باغ های قدیمی بیرجند در انتظار گام های مسافران بهاری اند تا سکوت حاکم بر دل کویر را شکسته و پای نقل تاریخ این دیار بنشینند. مقصد امروزمان روستای شگفت انگیز ماخونیک است که همه ساله محققان، پژوهشگران، مردم شناسان و باستان شناسان زیادی را به این روستا می کشاند. این روستا به دلیل داشتن مردمی با ویژگی های خاص، شیوه زندگی و آداب و رسوم در زمره روستاهای شگفت انگیز محسوب می شود. ? غنای فرهنگی؛ وجه اشتراک روستاییان وجه اشتراک همه روستاهای با ویژگی مردم شناسی ، غنای فرهنگی آنهاست ولی تفاوت عمده ماخونیک با همه این روستاها از بعد دیگری است. اهالی ماخونیک به نسبت اهالی ابیانه، ماسوله و... در عین تنگدستی و شرایط سخت و طاقت فرسای زندگی به این همه دستاوردهای زندگی رسیده اند. ماخونیک در شرق ایران و در شهرستان تازه تأسیس سربیشه در استان خراسان جنوبی واقع شده است. در جلگه ای به همین نام که متشکل از 12 روستا است و ماخونیک بزرگ ترین و به احتمال قدیمی ترین آنها است و اهالی معتقدند که تمامی این روستاها از ماخونیک منشعب شده اند در اصل همگی یک طایفه و با یکدیگر خویشاوند هستند. ماخونیک در 143 کیلومتری بیرجند (مرکز استان) و 78 کیلومتری سربیشه میان کوه و تپه ها محصور شده است. این روستا در سرشماری آبان سال 1375 متشکل از 106 خانوار و 503 نفر جمعیت بود. عمده ترین کار و کسب مردم کشاورزی است؛ درحالی که تمامی زمین های کشاورزی آن به 4 هکتار هم نمی رسد. تازه از این مقدار زمین، روستاهای دیگر نیز شریک هستند و این پایان ماجرا نیست، چراکه این 4 هکتار در 3 مزرعه پراکنده است و بیشتر اهالی روستا و روستاهای اطراف هر یک در تمامی این مزرعه ها شریک هستند. به طور مثال مزرعه 1 /7 هکتاری ماخونیک که اصلی ترین و یکی از بزرگ ترین مزارع روستا به شمار می آید بیش از 100 خانوار شریک دارد. پس لابد در مزرعه ماخونیک زمین 100 متر مربعی وجود دارد اما این هم پایان ماجرا نیست چون در مزرعه ماخونیک زمین ها عین (خوب) و دال (بد) هستند که به همین دلیل مزرعه را چند قسمت کرده اند و هر قسمتی را جداگانه بین تمامی مالکان تقسیم کرده اند و باز چون در موقع تقسیم زمین موروثی حقی از کسی ضایع نشود هر کرتی (Kart) را جداگانه میان وراث تقسیم می کنند و خلاصه کلام این که آنقدر کرت ها را به وسیله مرز خاکی و در دهه های اخیر با سنگ به چند قسمت تقسیم کرده اند که بسیاری از آنها از 2 متر مربع بزرگ تر نیستند! البته زمین یک متر مربعی هم یافت می شود! همچنین کم نیست کرتی که به واسطه تعدد مالکان 2 یا 3 نوع محصول در آن کشت می شود! ? قوانین صد ساله به طور کلی در همه امور نظم و مقررات خاصی حکمفرماست. تقسیم زمین، تقسیم محصول مالکیت بر مراتع، مالکیت بر زمین های مسکونی، دامداری، مقررات اجتماعی و بسیاری امور دیگر که هیچ یک بدون مقررات نیست قوانینی است که از صدها سال پیش همچنان جاری بوده و کسی توانایی تغییر آن را ندارد و قوانین شهرنشینی و مدنیت امروزی نیز نتوانسته بر آنها تأثیرگذار باشد. همه اهالی به رعایت این مقررات بدون دشنه و پاسبان پایبند هستند. اختلاف های ملکی که عمده ترین مورد نزاع روستاییان است هم در ماخونیک به ندرت دیده می شود. در سال های خشکسالی با تعاون و همکاری و باز هم با رعایت مقررات به اتفاق به کشت و کار اشتراکی در زمین یکی از مالکان می پردازند و در هر رشته ای و هر کاری یک سرپرست وجود دارد که قول او برای دیگران حجت است حتی برای کسانی که سرپرستی رشته دیگری را برعهده دارند. مسکن روستای ماخونیک نیز از وجوه قابل تأمل و در برخی موارد اعجاب برانگیز است. خانه های روستای ماخونیک بعد خاصی نداشته و معمولاً چهارگوش نیستند. برای ساخت خانه در این بخش چون زمین مسطح کمتر وجود داشته شیب تپه را کنده و زمین را مسطح می کرده اند. برخی جاها خانه ها همکف کوچه هاست و در بالاترین سطح، ارتفاع خانه ها از 1 /5 متر فراتر نمی رود. در گذشته برای بستن در 60 تا 80 سانتیمتری خانه ها از تعدادی بوته که با طناب به هم بسته شده استفاده می کرده اند و هنگامی که به داخل خانه می رفتند بوته ها را به دهانه در هدایت می کردند تا از سرمای زمستان در امان باشند. ? خانه آدمی یا خانه نشست بعدها در ها از تنه درخت و بدون میخ به صورت یک تکه ساخته شده که نمونه های آن هنوز در بافت قدیم مشاهده می شود. به خاطر جلوگیری از وزش بادهای شدید از سمت شمال و شمال غرب و بهره گیری از نور خورشید در خانه ها عموماً به سمت جنوب باز می شوند. دیوار خانه ها با سنگ و گل ساخته شده و سقف را از تنه درختان محلی و بوته می پوشانند. پشت بام خانه ها بیشتر بیضی و آبریز خانه ها از سنگ است. به طور معمول در میان چند اتاقی که بدون حصار در کنار یکدیگر ساخته شده تنها یک اتاق مورد استفاده شخصی انسان قرار می گرفته که به آن خانه، خانه آدمی یا خانه نشست می گفته اند. این خانه که مساحت آن حدود 10 تا 15 متر مربع است. برای نشیمن، خوابیدن، پخت و پز، انبار جو و گندم، کارگاه بافندگی و اتاق پذیرایی به کار می رود و سایر اتاق ها که بعضاً کوچک هستند برای نگهداری حیوانات و انبار علوفه و چغندر استفاده می شود. عوامل مهم شکل گیری مسکن روستا عوامل طبیعی، اقتصادی و مذهبی است اگرچه نمی توان میان نشانه های فرهنگی یک روستا تفاوتی قائل شد ولی مسکن روستای ماخونیک از خوراک و پوشاک و حتی بسیاری از نشانه های فرهنگی دیگر روستا جالب توجه تر است و نیاز به تعمق بیشتری دارد. در روستای ماخونیک هیچ معماری ویژه ای به چشم نمی خورد و در نگاه اول هیچ نکته جالب توجهی به نظر نمی رسد. با بررسی بیشتر تفاوت های چشمگیر بافت و بناهای دیگر روستا با روستاهای دیگر نمایان می شود. روستای ماخونیک از نظر بافت کلی، روستایی مجتمع و توده ای است که در دامنه کوه ماخونیک شکل گرفته است. سنگلاخ بودن و ناهمواری زمین، مسائل امنیتی، رابطه خویشاوندی و شرایط اقلیمی از عواملی هستند که موجب کوچک و مجتمع شدن روستا شده است. از نظر مسائل امنیتی با توجه به حمله ازبک ها در گذشته، ماخونیک در حصار تپه ها پنهان بوده است. بافت قدیم روستا در دامنه تپه و خانه ها به طور فشرده و در گودی زمین ساخته شده اند؛ به طوری که روستا از داخل رودخانه که در گذشته محل عبور و مرور بوده به هیچ وجه دیده نمی شده است .حتی جایگاه اولیه آنها که در نزدیکی چشمه و قنات بوده است به طور فشرده در لابه لای کوه و تپه ها پنهان شده که نقل می کنند در زمان ترکمن تازی، سگی پارس کرده و محل آنها را به دشمن نشان داده است وگرنه با وجود نزدیکی خانه ها به محل عبور و مرور باز هم روستا از دید آنها پنهان بوده است. خویشاوندی نیز در بافت روستا تأثیرگذار بوده است. براساس قوانین اجتماعی روستا هر شخصی علاوه بر مالکیت خانه خود مالک محدوده جلوی خانه اش نیز هست و به غیر از خانواده و اقوام نزدیک کسی حق ندارد در جلوی خانه اش خانه ای بسازد که این کار موجب رابطه ای میان بافت روستا و خویشاوندی اهالی شده است. از نظر شرایط اقلیمی نیز با توجه به سرمای سخت زمستان و کمبود مصالح، خانه ها در دل زمین و به طور فشرده در کنار یکدیگر ساخته شده اند تا بدین وسیله از شدت باد و در نتیجه سرمای زمستان کاسته شده و بر آن غلبه کنند. روستا روی سه تپه و در کنار دو آبراه که از شمال به سمت جنوب امتداد و شیب دارد، بنا شده است. برج روستا در بافت قدیم روستا و برفراز تپه ای با سنگ و گل ساخته شده است که در مواقع ناامنی اهالی به آن پناه می برده اند. هسته اولیه روستا در ضلع شمال تا غرب، جنوب غربی و شمال شرقی برج ساخته شده است و مسجد روستا در وسط این هسته قرار گرفته است. در بافت میانه پیشرفت روستا بیشتر به سمت شمال- شرق و غرب صورت گرفته است. در سال های اخیر نیز بیشتر پیشرفت روستا به سمت شرق و جنوب شرقی بوده است. اینها تنها بیان گوشه ای از جاذبه های طبیعی و تاریخی این استان است؛ به طور یقین نه تنها در این استان بلکه در تمام استان های ایران می توان صدها جاذبه به این شکل و شمایل را تعریف کرد و مانند ماسوله و ابیانه راه گردشگران داخلی و خارجی را هموار کرد. اما آنچه مسلم است این که این گونه میراث داری بدون برنامه های هدفمند، دراز مدت و فکر پویا راه به جایی نخواهد برد.
90/12/14::: 11:52 ص
اولین دیدگاه را شما بگذارید
روستای عشین
ما در سرزمینی زندگی می کنیم که علاوه بر شهر های بسیار زیبا روستا های زیبایی نیز دارد که از آن جمله می توان ماسوله ، ابیانه ، روستاهای مناطق اورامان در کردستان ، عشین در سمنان و زنوغان طبس نمونه هایی از این دست هست من نمیدونم تا چه حد در مورد این روستا ها اطلاعات دارید دو مورد اول که مطالب زیادی در مورد آن ها ذکر شده است اما من تصمیم گرفتم از روستایی شروع کنم که کمتر کسی نام آن را شنیده است.
عشین : در حدود 30 کیلومتری شمال غرب شهر انارک واقع در استان سمنان در 29/53 شمالی و 30/33 شرقی روستای عشین قرار دارد. راه دسترسی به این روستا راه انارک به خور و بیابانک است. روستا روی تپه ای با ارتفاع حدود 30 متر واقع شده و نمای عمومی آن گنبد های گلی است که در امتداد شیب تپه در خط آسمان دیده می شود . یک قطعه سنگی در بالاترین قسمت روستا قرار دارد. روستا چنان با طبیعت هماهنگ است که انگار از تپه روییده است. با دیدن آن نخستین سوالی که به ذهن می رسد این است که چرا در مکانی تا این اندازه خشک سکونت گاهی شکل گرفته است.اما 3 چشمه ی بسیار کوچک و راهی کاروانرو که تا گذشته نه چندان دور ارتباط یزد اردکان و انارک را از طریق عشین و کاروانسرای چشمه آب سفید و قصر بهرام و جاده سنگ فرش به گرمسار و فیروز کوه و ساری برقرار می ساخته عوامل شکل گیری روستا بوده اند.در نزدیکی ان هم معدن مسی وجود داشته که کاروان ها مس ان را به شهر ها حمل می کرده اند و روستاییان نیز با ان ها وسایل مسی می ساخته اند و به کاروانیان می فروختند.
سه چشمه ی کوچک با سه استخر که آب روستا و سه قطعه زمین را که بزرگترین آن ها حدود 2 هکتار است تامین می کنند در شمال روستا قرار دارند و آب مورد نیاز کاروانیان را هم تامین می کرده اند. در زیر هر چشمه استخری قرار دارد تا آب شیرین و گرانبهای چشمه ها را در آن ذخیره شود. این استخر ها پر از ماهی قرمز اند. مختصر آب و آبادانی باقیمانده موجب شده است عده ای از بازماندگان عشین که در انارک زندگی می کنند در مواقعی از سال که هوای منطقه مناسب است به این روستا سری بزنند. اما عشین روی تپه ای مشرف به دشت وسیعی همچنان ظاهر قدیمی خود را حفظ کرده است و با تصویری که آلفونس گابریل در 70 سال پیش تهیه کرده تفاوت چندانی ندارد. بافت روستا را توپوگرافی تپه شکل داده است و مسیر رفت و برگشت کاروانیان که کاروانسرا قلعه بر سر راه ان قرار دارد شریان اصلی بافت روستا است. حمام با فاصله ی چند ده متری در پایین تپه در کنار استخر ی کوچک که آب آن سوار بر حمام است قرار گرفته است و از هر کوچه ای از روستا چشم انداز وسیعی از کویر خاموش و بی انتها دیده می شود. ار برج های قلعه می توان تا کیلومتر ها دور تر راه ورودی را زیر نظر گرفت و اگر کسی با ریگ جن آشنا باشد اولین تپه های ریگ در کنار کوه بزرگی قابل روئیت است. در این روستا سه عنصر اصلی معماری عبارتند از :
قلعه کاروانسرا :
این نام را به دلیل معماری عجیب این بنا می توان به آن اطلاق کرد،چون شاید نظیر آن را چه به لحاظ فرم و الگو و چه به لحاظ عملکرد در جای دیگری نمی توان سراغ کرد. یک دایره به قطر 16 متر با وتری به طول هشت متر بریده شده و در دو سوی این وتر دو دایره به قطر سه متر قرار گرفته اند.ورودی اصلی با ارتفاعی کمتر از دو متر از میان سر دری کوتاه که قوس آجری آن در میان سنگ های لاشه تضادی از نظم در بی نظمی را شکل داده است ، می گذرد و به دالانی باریک با سقفی از طاق آهنگ می رسدکه امروزه چیز زیادی از آن باقی نمانده است.در دو طرف این این راهرو دو اتاق وجود دارد. دیوار ها و سقف آن چنان در هم آمیخته اند که تشخیص آن ها از هم دشوار است.در گوشه ی هر اتاق ورودی کوچکی به اتاقک داخل برج نگهبانی وجود دارد. دیوار ها با سنگ شکسته ساخته شده است و با کاهگل اندود شده اند ، سقف ها از خشت خام اند و به شیوه ی چهار پرگار پوشش داده شده اند با این شیوه طاق زنی می توان هر پلان نا معینی را پوشش داد. اتاق ها بخاری دیواری داشته اند و پنجره ندارند این می توان نشان دهنده ی استفاده شبانه از فضا باشد.روی هر اتاق اتاق دیگری قرار دارد که آسیب بسیار دیده و راه دسترسی به آن مشخص نیست باقیمانده فضا حیاط بزرگی است که به سه قسمت تقسیم شده است همه چیز نشان می دهد این بنا کاروانسرایی بوده که با شکل و شمایل قلعه ساخته شده است. نباید از نظر دور داشت که بیشتر کاروانسرا ها کمابیش امکانات دفاعی نیز داشته اند. خانه های روستایی
خانه ها اغلب یک اتاق دارند و از ترکیب خشت و سنگ ساخته شده اند گنبد های بسیار بلند به شیوه چهارپرگار سقف این اتاق ها را تشکیل می دهد.خانه ها اغلب پنجره ندارد و نور مورد نیاز را از سقف و سوراخ های ریزی در دیوار ها می گیرد در پشت برخی از خانه ها نیز حیاط هایی با دیوار خستی وجود دارد همچنین در همه ی اتاق ها بخاری هیزمی وجود دارد که حاکی از اقلیم بسیار سرد این منطقه کویری در زمستان است در تابستان هم این اتاق های کور و بسته با سقف های گنبدی بلند کارایی بسیار زیادی داشته اند و ساکنان را از باد های کویری سیاه باد و سرخ باد در امان نگاه می داشته اند.تعداد زیادی طاقچه در دیوار ها نمای عمومی داخل این خانه هاست.
حمام:
در فاصله چند ده متری روستا در نزدیکی استخری کم عمق که مملو از ماهی قرمز است و آب خود را از چشمه ی کوچکی تامین می کند حمامی وجود دارد که ابعاد آن و کامل بودن الگوهای فضایی آن بیش از نیاز روستاست و حکایت از رفع نیاز مسافران و کاروانیانی می کند که پس از این روستا برای رسیدن به اولین شهر بیش از 5 منزل راه پیش رو داشته اند.
( یک منزل حدود 40 کیلومتر است و راهی است که یک کاروان در مدت یک روز قادر به پیمودن آن بوده است.)
حمام همه ی فضا های کلاسیک شامل هشتی ورودی ،سربینه ، میاندر،گرمخانه،شاه نشین،خزینه و تون را داراست و جالب اینکه بر خلاف خانه های روستایی تزئینات آهکی دارد.
ارزشهای عشین
عشین یک نمونه ی معماری روستایی دست نخورده و در آخرین حد و مرزهای اسکان زندگی انسانی در حاشیه کویر است و بازدیدکننده با قدم زدن در کوچه های خود را در گذشته های تاریخی دور احساس می کند .همچنین نشانه ی تلاش بی نظیر انسانهایی است که با منابع آبی بسیار محدود فضای زیستگاهی بوجود آورده اند که نقشی با اهمیت در بقای راه به عنوان شریان تمدن داشته است.از سوی دیگر این سکونت گاه می تواند محل استقرار مناسبی برای آشنایی با اقلیم متنوع کوهستانی ،بیابانی و کویری منطقه باشد و مهم تر از همه نوع خاصی از کویر به نام ریگ در نزدیکی آن است که بیشتر مردم به نام ماسه روان می شناسند. این مشهورترین ریگ ایران یعنی ریگ جن چه به لحاظ فرم و چشم انداز و چه به لحاظ پوشش گیاهی و پوشش جانوری بی نظیر است. در برنامه بازدید از عشین و طبیعت اطراف آن می توان به ابعاد جدیدی از زیبایی های طبیعی دست یافت و یکی از زیباترین و بی نظیرترین روابطی را که انسان با طبیعت بوجود آورده و بعد ها طبیعت آن را غنی تر کرده از نزدیک دید و تجربه کرد.
90/12/14::: 11:49 ص
اولین دیدگاه را شما بگذارید
جمعیت این روستا بنا به سرشماری مرکز آمار ایران 1009 نفر بوده که از این تعداد، 620 نفر باسواد می باشند. همانطور که اشاره شده این روستا دارای ویژگیهای طبیعی، تاریخی و فرهنگی قابل توجه ایست که به اختصار به آن اشاره می شود: در این روستا و در دامنه کوه، 2 غار به نام غار چنشت و غار چهل چاه قرار گرفته است. همچنین بازمانده اجساد سید حامد علوی و فرزندانش در این غار یافت شد و به بیرون غار انتقال پیدا کرد.
90/12/14::: 11:47 ص
نظر()
روستای رشم به عنوان یکی از توابع شهرستان دامغان زیباترین روستاهای ساحل شمالی کویر ایران محسوب می گردد. این روستا در جنوب دامغان و در دامنه کوه انارو قرار دارد رشم در فاصله ده کیلومتری روستاهای حسینان و معلمان و سینک و در فاصله 118 کیلومتری شهر دامغان واقع می باشد. جالب ترین چیزی که به دره رشم عظمت و شکوهی تاریخی می دهد، گورستان این دره است. گورستانی به پهنای تقریبی 200 متر و به درازای یک کیلومتر در جانب شرقی بستر خشک دره رشم. کهن سالترین گورهای این گورستان در قسمت شمال قرار دارند و هر چه به سمت جنوب می رویم از عمر گورها کم تر می شود، تا سرانجام در جنوبی ترین حد گورستان به گورهای رشمی های معاصر بر می خوریم که در کنار آرامگاه امامزاده عباس قرار دارند. ظاهراً، گورهای حد شمالی مربوط به اوایل صدراسلام هستند و از آن مردمی که هنوز اسلام نیاورده اند. چون جهت آن ها شرقی غربی نیست. در این گورستان عظیم که در طول زمان به کرات غارت شده است و مورد دست برد حفارهای شبانه قرار گرفته است. سنگ های قبرها به صورت هندسی حجاری نشده است، بلکه نام صاحب گور را بر قلوه سنگی بزرگ نقش کرده اند. با توجه به کثرت گورها و آرایش آنها می توان گمان برد، که در روزگاران گذشته در نزدیکی این دره آبادی و یا شهر پرجمعیتی وجود داشته است. در میان گورهای بزرگ و کوچک گوری یافتیم که سه متر عرض و شش متر طول داشت و اطراف آن را با تخته سنگ های بزرگی جدول بندی کرده بودند. این گور بزرگ از طول به دو قسمت شده است و بر قلوه سنگ بزرگی که در وسط این دو قسمت قرار دارد به خط زیبایی نوشته شده است : «عباسه». تنها گوری که از بنای مختصری برخوردار بود، گوری بود با یک طاق، چهار پایه آجری، که سقفش ریخته بود و در داخل طاق حفاری وسیعی صورت گرفته بود. کدخدای رشم تعریف می کرد: «پدر بنده می گفت؛ این بقعه را شکافتیم و معلوم شد که پیش از ما هم در اینجا حفاری کرده اند. ما کمی پایین تر رفتیم و چیزی به دست نیاوردیم. به جز یک لوح سنگی که بر آن نوشته بود: میرزا حسین وزیر شداد. این لوحه همچنان به حال خود بود، تا در سال 1340 شمسی چند نفر شبانه ماشین شان را پشت امامزاده نگه می دارند و در این بقعه حفاری می کنند و در قسمت شرق گور، که پشت به میت باشد، برمیخورند به دیواری از ساروج و بعد در حفره ای که به قدر بیست من بار گنجایش دارد، چیزهایی می یابند و همراه سنگ گور با خودشان می برند.» تنها چیزی که دال بر صحت گفته های کدخدا است، آثار حفاری وسیعی است که صورت گرفته است. جالب توجه است که حفاری های شبانه اثری از اسکلت داخل گور بر جای نگذاشته اند. آیا طاقی را که گور می پنداریم مورد استفاده دیگری داشته است، یا حفارها به خاطر برنانگیختن خشم مردم بومی پوسیده استخوان ها را در جای دیگری دفن کرده اند؟ نمی دانیم. اهالی محل این گورستان را «قبرستان ایراج» می خوانند و آن را از عهد شداد و متعلق به شهر «بی سرخس» می دانند. «ایراج» و «بی سرخس» نام هایی هستند که مارا خیلی به خود مشغول می سازند. با تمام کوششی که کردیم در هیچ یک از منابع تاریخی قابل دسترس نشانی از «بی سرخس» نیافتیم. اما تردیدی نداریم که «بی سرخس» کلید حل معمایی است که دره رشم یا گورستان ایراج و به عبارت دیگر گورستان ایرج مطرح می کند.
90/12/14::: 11:45 ص
اولین دیدگاه را شما بگذارید
سیرچ یکى از چهار آبادى بزرگ بخش شهداد است که در ناحیه? خوش آب و هواى کوهستانى بر سر راه شهداد - کرمان قرار گرفته است. فاصله? آن تا شهر کرمان 80 کیلومتر و تا مرکز بخش شهداد 25 کیلومتر است. سیرچ از قدیم محل ییلاق بخش گرمسیرى و کویرى شهداد و آبادىهاى تابعه? آن بوده و بهارستان نام داشت. ییلاق مذکور در ارتفاع 1550 مترى در دره? رودى به همین نام قرار دارد و جمعیت آن در تابستان به علت موقعیت تفرجگاهى به بیش از ده هزار نفر مىرسد. سیرچ چشماندازى زیبا، پوشیده از تودههاى انبوه درختان دارد. در مرکز سیرچ چندین درخت کهنسال سرو و چنار نیز وجود دارد.
90/12/14::: 11:44 ص
اولین دیدگاه را شما بگذارید
دیگر همایشی مردمی از انسانهای خونگرم روستای سنو وروستاهای مجاور در محل چشمه سنو برگزار شد تابه شکرانه آب پر برکت آن که به لطف خداوندوتوجه علی ابن موسی الرضا همه مردم از آن بهره مندند سفره ای نذری پهن کنند وبلغوری بپزند. صبح جمعه اول خرداد 1388مردم روستا آرام قرار نداشتند پیر وجوان وحتی کودکان با پای پیاده وتعدادی هم باوسایل نقلیه خود را به محل چشمه رساندندتا در ان مراسم شرکت کنندبرخی از مردم از صبح زود برای پختن بلغور در محل چشمه حضور داشتند این مراسم هر سال باحضور باشکوه مردم برگزار می شودوبه جاست که از حاج محمد حسین نبی زاده که سالهای قبل زحمات زیادی درجهت تداوم این مراسم سنتی کشیده بود یادی شود
90/12/14::: 11:43 ص
اولین دیدگاه را شما بگذارید
روستای خشک در فاصله 90 کیلو متری شمال شرقی بیرجند،45 کیلو متری جنوب شرقی قاین و 33 کیلو متری جاده اصلی مشهد-بیرجند واقع شده است.خشک دارای آب و هوای معتدل و کوهستانی می باشد.آب آن از قنات و محصول آن غلات و زعفران و شغل اهالی زراعت و مالداری و راه مالرو است .این روستا یکی از مناطق اسماعیلی نشین منطقه قهستان بوده و نسبت به سایر روستاهای منطقه جنبه مرکزیت دارد.در"معجم البلدان یاقوت حموی" در ذیل کلمه خشک چنین آمده است: الخشک باب من ابواب هرات.(خشک دری از درهای هرات است)اولین مسلمانی که در روزگار فتوحات اسلام به آن وارد شد مردی بود که به او عطا ابن ثابت (آزاد شده بنده لیث)می گفتند از آن زمان نام این روستا خشک نامیده شده است
در قدیم خشک به نامهای سبزوار و خلیل آباد نیز مشهور بوده است که از علت تغییر نام آن اطلاع چندانی در دسترس نیست،بنا به روایتی در ابتدا مردم خشک یک طائفه به نام شاه حسین بودند با مرور زمان چهار طائفه دیگر از عرب خانه،دهانه مهرک،پی کوه گل و ایله به خشک آمدندکه این طائفه ها از ترس حمله ترکمن ها با هم در دو قلعه به نام های آقا میر و میرزا کوچک که در وسط خشک، در دل کوه واقع شده بود زندگی می کردندوبنا به گفته ای تمام املاک خشک متعلق به همین دو نفر یعنی آقا میر و میرزا کوچک بوده است و مردم در املاک آنها به کار کشاورزی مشغول بود ه اند.این قلعه ها از طریق راه های زیر زمینی به آب قنات خشک و محله گاو ها راه داشته ودر مواقع خطر مردم از طریق این راه ها رفت و آمد می کرده اند.سر هر قنات یک برج قرار داشته که موقع حمله ترکمن ها به روستا کشاورزان از این برجهابه عنوان سنگر استفاده می کرده اند.
این وضعیت ادامه داشت تا اینکه در یک مراسم عروسی،ترکمن ها به ده حمله می کنند و بعد از کشتن شدن رییس آنها به نام جنبو ،فرار می کنند و دیگر بر نمی گردندو امنیت به خشک بر می گردد و به مرور مردم از قلعه خارج شده و در اطراف قلعه خانه سازی می کنند.آثار تخریب شده قلعه هنوز وجود دارد که چند سالی است که یک تقویت کننده امواج تلویزیونی در کنار آن نصب شده است. در یک فرسنگی روستا آثار سد عظیمی از گذشته های دور به چشم می خورد.طول این سد حدود 100 متر ،ارتفاع آن 15 متر و ضخامتش 5 متر می باشد.(بند اَقول)
![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]()
کوچ سنت ها از میان عشایر
طالقان
عکس ها از:علی حمیدیان،حامد ابوالقاسمی
90/12/14::: 11:40 ص
اولین دیدگاه را شما بگذارید
پیامهای عمومی ارسال شده
+
شعار بزرگ ژاپنیها:<br>اگر یک نفر می تواند کاری را انجام دهد, تو هم می توانی آن را انجام دهی.<br>اگر هیچ کس نمی تواند کاری را انجام دهد, تو باید آن را انجام دهی.<br>نسخه ایرنی این شعار:<br>اگر کسی می تواند کاری را انجام دهد, اجازه بده آن را انجام دهد.<br>اگر کسی نمی تواند کاری را انجام دهد, چرا ما وقتمان را برای آن تلف کنیم؟!!!<br>
|